چند عکس کوهی

نمی‌دونم چی باعث شده که من انقدر از گرفتن عکس از خودم بیزار باشم و بیزارتر از انتشارش. شاید علتش این باشه که به آدمایی که به هفت روش سامورایی از خودشون عکس می‌گیرن و منتشر می‌کنن حس خوبی ندارم (باور کنید می‌خواستم نق نزنم ولی نشد😉) شایدم به این علته که فک می‌کنم بدعکسم. نمی‌دونم چرا دوست ندارم عکسامو ببینم؟ به هر حال برای این که این طلسم رو بشکنم چنتا عکس که همشون هم توی کوه (دره قُزه) گرفته شده رو اینجا میذارم. چنتا عکس منظره هم گذاشتم که تلخی عکسای خودمو بگیره میخواستم توی اینستاگرام بذارم گفتم حالا دوستان میان زیرش می‌نویسن کچل، جووووووون، پیر شدیا، یاغی، […]

ادامه مطلب

موجودی به نام آنی دالتون

نمی‌دانم شما هم به آنی دالتون آشنا هستید یا نه. آنی دختری است که وبلاگ یاداشت‌های یک دختر ترشیده را می‌نویسد. او سالها وبلاگ نویسی می‌کرده و می‌کند. اگر چه من به صورت خیلی اتفاقی و همین اواخر با او آشنا شدم اما از کامنت‌ها و صفحاتی که از او در وب وجود دارد پیداست که سال‌ها پیش به اندازه‌ی یکی از همین رسانه‌های ملی مخاطب داشته است. نوشته‌های او در عین زلالی طنز تلخی را هم در خود دارد. بعید می‌دانم که یکی از نوشته‌هایش را بخوانید و ترغیب به خواندن بقیه آنها نشوید. اگر چه آنی این روز‌ها کم می‌نویسد (یکی دو پست در ماه) اما من یکی […]

ادامه مطلب

استراتژیست محتوا کیست و چه مهارت‌ هایی دارد

استراتژیست محتوا

مقدمه: این روزها به طور مکرر عناوین و القابی چون استراتژیست محتوا ، بازاریاب محتوا، کپی رایتر و مدیر ارشد بازاریابی محتوا را می‌بینیم و می‌شنویم. به طوری که شاید خیلی از ما و حتی کسب و کار‌ها نسبت به آن‌ها بی‌حس، و حتی متنفر شده باشیم. به لطف شبکه‌های اجتماعی، امروز هر کسی می‌تواند هر عنوان شغلی جذابی را که بخواهد برای خود انتخاب کند. در نتیجه شاهد کسانی هستیم که اطلاعات ناچیزی در یک زمینه دارند اما خود را متخصص آن حوزه معرفی می‌کنند و بدون شک عنوان استراتژیست محتوا نیز از این قاعده مستثنی نیست. اگر چه باور دارم مطالعه در یک حوزه هم با تخصص در آن […]

ادامه مطلب

از فوتبال تا حل کردن مشکل گرانی

علی کریمی

علی کریمی بازیکن سابق تیم ملی و پرسپولیس در صفحه‌ی اینستاگرامش نوشته است بعد از خوندن این پست که متاسفانه بیشتر فالور‌های بنده هم اون رو انتشار داده بودند. نمی‌دونستم که گریه کنم یا بخندم. نه بخاطر متن، چون علی کریمی و مدل ذهنی مسموم و رفتار تهاجمیش برام آشناست بلکه به این خاطر که با گذشت ۱۲ ساعت از گذاشتن این پست ۶۰۰ هزار  نفر این پست رو لایک کردن علی کریمی‌ای که حتی نمیتونه ۱۱ نفرو توی زمین فوتبال ـ به عنوان مربی ـ درست و حسابی هدایت کنه چطوری الان می‌خواد بین همه مردم اتحاد ایجاد کنه و تمام مشکلات اقتصادی و گرانی رو  اونم هم با […]

ادامه مطلب

به جهنم، بهشت برای شما

پیش‌نوشت: کسانی که خواننده‌ی اینجا هستند و یا من را از نزدیک می‌شناسند می‌دانند که تمام تلاشم را می‌کنم تا در نوشته‌ها و گفته‌هایم از فعل امر یا جملاتی که نشانی از قطعیت دارد پرهیز کنم، چون باور دارم که هیچ نسخه‌ی واحدی وجود ندارد و اگر هم وجود دارد لااقل من آن را نمی‌دانم. این‌ها را گفتم تا اگر احیانا جایی به فعل امری رسیدید بدانید که نظر شخصی است نه امر مسلم به واسطه‌ی اعتماد نمی‌دانم از کجا شکل گرفته‌ای که اقوام به من دارند هر از گاهی وظیفه‌ی خطیر هدایت و ارشاد بچه‌های فامیل، مخصوصا کنکوری‌ها به عهده‌ای من قرار می‌گیرد. نکته‌ی جالب اما این است که قبل […]

ادامه مطلب

مخاطب می‌فهمد

مخاطب می‌فهمد، این بزرگترین، سخت‌ترین و در عین حال ارزشمند‌ترین درسی است که تاکنون از نوشتن گرفته‌ام. باور کنیم مخاطب می‌فهمد یا خواهد فهمید مخاطب دروغ‌هایمان را می‌فهمد می‌فهمد که داریم ادای آدم‌های فهمیده را در می‌آوریم می‌فهمد حرفی را که می‌زنیم باور نداریم زیبایی را می‌فهمد همانطور که زشتی را می‌فهمد که او را احمق فرض کرده‌ایم می‌فهمد که او را در نظر نگرفته‌ایم می‌فهمد که بی‌حوصله بودیم، خسته بوده‌ایم، غمگین بوده‌ایم می‌فهمد که آنقدر که می‌گوییم هم خوشبخت نیستیم می‌فهمد آنقدر که نشان می‌دهیم پر مشغله نیستیم می‌فهمد بیشتر از آنکه به او توجه کنیم به جیبمان توجه کرده‌ایم می‌فهمد آنقدر که می‌گوییم موفق نیستیم حرفهایی را که […]

ادامه مطلب

نوشتن از نوشتن

بعضی حرف‌ها و نوشته‌ها هستند که دوست داری تو گوینده یا نویسنده‌ی آن‌ها باشی. نوشته‌هایی که حرف‌های تو هم هست. شاید به آنها فکر هم کرده باشی اما قدرت و سواد نوشتنش را نداشته‌ای، نوشته‌ی زیر از دوست خوبم نسرین سجادی هم یکی از این نوشته‌هاست. از او اجازه گرفتم و نوشته‌اش را اینجا بازنشر کردم. « نوشتن، آب روی آتش است. برای آدمهای خشمگین، برای آدمهای عصبانی، برای آدمهای اندوهگین، برای آنهایی که از خودشان دور شده اند، برای آدمهایی با قلبهای غبار گرفته. فکر می کنم نوشتن، نه یک مسکن موقت که یک روند درمان است. نوشتن به انسان فراموشکار، به انسان ناسپاس یادآوری می کند که چیزهای […]

ادامه مطلب

اسیر پنجره‌ها

اسیر پنجره‌ها

همیشه فکر می‌کردم که درمان تنهایی، تنها نبودن است. دنبال فرصتی بودم تا از این تنهایی که بی‌رحمانه گریبانم را گرفته است رها شوم. به هر دری که می‌شد زده‌ام. از هر راهی که می‌شد رفته‌ام. از در صبر، از در محبت، از در دوستی، از راه تلاش، از راه عشق اما انگار تنهایی با من زاده شده است. در برخورد با هر کسی، در آشنایی با هر مخاطبی نه تنها درد‌ها و زخم‌هایم بهتر نشد بلکه چون نمکی بودند که مرا بیشتر از گذشته متوجه زخم تنهایی‌ام می‌کردند. گاهی خودم را اینگونه تسلی می‌دهم که مشکل از من نیست. بلکه آنها فرد مورد نظر نیستند، تا باز هم برای […]

ادامه مطلب

تیتر زدن به سبک روزنامه‌‌‌ای

ناصر ملک مطیعی‌عزیز را هم از دست دادیم. من هم یکی از علاقمندان پرشمار شخصیت و مردانگی و به طور کلی نقش‌هایش بودم اما در این نوشته نمی‌خواهم در مورد او صحبت کنم چه رضا شکرالهی عزیز در پستی با عنوان سنت پهلوانی به رسم ناصر ملک مطیعی با قلم زیبایش در مورد او نوشته است. امروز که داشتم از جلو دکه‌‌‌‌ی روزنامه فروشی رد می‌شدم، نگاهی به تیتر‌های روزنامه‌ها انداختم، به نظرم تیتر‌های جالبی بودند. حداقل مثل تیتر‌های خسته‌کننده و سئو شده‌ی سایت‌ها نبودند. گفتم شاید برای شما هم جالب باشند. « مرد » با تو تصویر شد (آرمان) پایان ممنوع التصویری ( آفتاب ) پایان کلاه مخملی (ابتکار) […]

ادامه مطلب

معرفی کانال کار‌ و‌ کسب ( عادل طالبی )

عادل طالبی

به تازگی با یک کانال خوب در حوزه‌ی کسب و کار آشنا شدم که حیفم آمد آن را اینجا معرفی نکنم. عادل طالبی را دورادور می‌شناختم، او در فضای دیجیتال و کسب و کار‌های دیجیتالی فعالیت و محتوا تولید می‌کند. او در تلگرام کانالی دارد و در آن به سوالاتی که از او به شیوه‌های مختلف در رابطه با کسب و کار پرسیده می‌شود به صورت پادکست‌های چند دقیقه‌ای پاسخ می‌دهد. من تعدادی از این پادکست‌ها گوش دادم و برداشتم این است که او در حوزه مارکتینگ به ویژه دیجیتال مارکتینگ تسلط خوبی دارد. این را می‌شود از تسلطی که هنگام صحبت کردن و اشرافی که موضوعات دارد فهمید. عنوان […]

ادامه مطلب

برای نجات مزرعه حیوانات

پیش نوشت: من از سیاست و اقتصاد سر در نمی‌آورم. اخبار را هم دنبال نمی‌کنم. آگاهی من از سیاست و سیاست‌مداران و اقتصاد در حد سر تیتر‌های روزنامه‌های جلوی دکه است. آن هم دو سه روز یک بار این‌ها را گفتم تا متوجه شوید که در بحث سیاست‌ و اقتصاد چقدر بی‌سوادم و حرف‌هایی که در ادامه می‌زنم را صرفا درد و دلی ساده بدانید تا نقد سیاست و اقتصاد دیروز کتاب مزرعه‌ حیوانات را در دست گرفتم و بار دیگر آن را خواندم. اما این‌بار پس از پایان کتاب این سوالات ذهنم را مشغول کرده بود که چرا مزرعه‌ حیوانات به این روز افتاد؟ چه شد که از مزرعه […]

ادامه مطلب