بزرگ دیدن در استراتژی محتوا ( لورم ایپسوم نباشیم )

لورم ایپسوم

کسانی که با صنعت چاپ، صفحه ‌آرایی یا طراحی سایت آشنایی دارند به احتمال زیاد با لورم ایپسوم ( طرح‌نما ) هم آشنا هستند. لورم ایپسوم متنی بی معنی است که معمولا در طراحی اولیه برای نمایش چگونگی قرار گیری متن، تعیین جایگاه، اندازه و نوع فونت مورد استفاده قرار می‌گیرد تا شمایی کلی از طرح پایانی حاصل شود. سایت لورم ساز وقتی به متن‌های این‌چنینی نگاه می‌کنید، متوجه می‌شوید که تمام کلمات از نظر املایی درست‌اند اما اشتباه در کنار هم قرار گرفته‌اند. یعنی در سطح کلمات همه چیز درست و مفهوم است اما وقتی در سطح بزرگتر یعنی به جمله‌ها و پاراگراف‌ها نگاه می‌کنیم نامفهوم می‌شوند. نمونه‌ای از […]

ادامه مطلب

مخاطب می‌فهمد

مخاطب می‌فهمد، این بزرگترین، سخت‌ترین و در عین حال ارزشمند‌ترین درسی است که تاکنون از نوشتن گرفته‌ام. باور کنیم مخاطب می‌فهمد یا خواهد فهمید مخاطب دروغ‌هایمان را می‌فهمد می‌فهمد که داریم ادای آدم‌های فهمیده را در می‌آوریم می‌فهمد حرفی را که می‌زنیم باور نداریم زیبایی را می‌فهمد همانطور که زشتی را می‌فهمد که او را احمق فرض کرده‌ایم می‌فهمد که او را در نظر نگرفته‌ایم می‌فهمد که بی‌حوصله بودیم، خسته بوده‌ایم، غمگین بوده‌ایم می‌فهمد که آنقدر که می‌گوییم هم خوشبخت نیستیم می‌فهمد آنقدر که نشان می‌دهیم پر مشغله نیستیم می‌فهمد بیشتر از آنکه به او توجه کنیم به جیبمان توجه کرده‌ایم می‌فهمد آنقدر که می‌گوییم موفق نیستیم حرفهایی را که […]

ادامه مطلب

نوشتن از نوشتن

بعضی حرف‌ها و نوشته‌ها هستند که دوست داری تو گوینده یا نویسنده‌ی آن‌ها باشی. نوشته‌هایی که حرف‌های تو هم هست. شاید به آنها فکر هم کرده باشی اما قدرت و سواد نوشتنش را نداشته‌ای، نوشته‌ی زیر از دوست خوبم نسرین سجادی هم یکی از این نوشته‌هاست. از او اجازه گرفتم و نوشته‌اش را اینجا بازنشر کردم. « نوشتن، آب روی آتش است. برای آدمهای خشمگین، برای آدمهای عصبانی، برای آدمهای اندوهگین، برای آنهایی که از خودشان دور شده اند، برای آدمهایی با قلبهای غبار گرفته. فکر می کنم نوشتن، نه یک مسکن موقت که یک روند درمان است. نوشتن به انسان فراموشکار، به انسان ناسپاس یادآوری می کند که چیزهای […]

ادامه مطلب

بازگشتی به جنبش #ضد زرد

بک‌لینک سازی

مرحوم دکتر افشین یداللهی چند سال پیش جنبشی تحت عنوان ضد زرد را به منظور مبارزه با رواج فرهنگ سطحی‌نگری در برخورد با مسائل اجتماعی، عاطفی، هنری و .. راه انداخت. متن کامل بیانه‌ی ایشان را می‌توانید از اینجا مطالعه کنید. یداللهی اعتقاد داشت که به نظرم چنین رویکرد و جنبشی می‌تواند برای ارتقاء وبلاگ‌نویسی هم مفید واقع شود. قبلا در پستی تحت عنوان رفتار‌های یکسان در محیط‌های متفاوت از دوستی نوشتم که بدون اینکه نوشته‌ام را بخواند آن را لایک کرد رفتار‌های اینچنینی نمونه‌ی بارز رفتار‌های زرد به حساب می‌آید. از دیگر نمونه‌های رفتار زرد می‌توان به کامنت‌هایی که هیچگونه ارزشی نه برای نویسنده پست و نه برای خود فرد […]

ادامه مطلب

نگاه باتلاقی در وبلاگ نویسی

اگر اکانتی در یکی از شبکه‌های اجتماعی دارید و فقط برای مدت کوتاهی در آن فعالیت کرده باشید، به احتمال زیاد دیده‌اید که دوستان و افراد مختلف را به شیوه‌ها و ترفند‌های مختلف به ما  و ما را به آنها معرفی می‌کند. درنتیجه هر کس این شانس را دارد که در شبکه‌ها اجتماعی دیده شود و اگر کمی تلاش کند مخاطبان خاص خودش را هم داشته باشد. حتی گاهی می‌بینیم با اینکه فعالیتی در شبکه‌های اجتماعی نداریم اما عده‌ای هستند که ما را دنبال می‌کنند. گاهی پیش خودم می‌گویم علت فراگیری شبکه‌های اجتماعی، همان‌طور که از اسم‌ آنها هم مشخص است، توانایی آنها در ایجاد شبکه و شبکه‌سازی بین افراد […]

ادامه مطلب

افزونه‌ی ویرایش دیدگاه بعد از ارسال

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که بعد از کامنت گذاشتن در زیر یک پست و به محض زدن دکمه ارسال دیدگاه، متوجه شده باشید که در کامنتتان یک اشتباه فاحش و شایدم هم یک اشتباه تایپی ساده وجود دارد که دوست نداشتید دیگران آن را ببینند. و اصلا شاید از گذاشتن آن کامنت منصرف شده باشید اما هیچ راه چاره‌ای ندارید. اگر چه متاسفانه در این مواقع از دست شما هیچ کاری بر نمی‌آید، اما اگر سایت یا وبلاگی دارید و دوست ندارید این احساس را هیچکدام از مخاطبانتان تجربه کنند. می‌توانید از افزونه Simple Comment Editing استفاده کنید. این افزونه به مخاطبان شما اجازه خواهد داد که […]

ادامه مطلب

یک سال گذشت

درست یک سال پیش در چنین روزی اولین پست وبلاگم را با عنوان شروعی که پایان ندارد منتشر کردم. اگر چه امروز، وقتی به عنوان آن نگاه می‌کنم زیاد آن را دوست ندارم. چون احساس می‌کنم ساده انگارانه است که فکر کنیم کاری را که روزی شروع کرده‌ایم برای همیشه ادامه خواهد داشت. اما شاید یکی از دلایلی که باعث شد نوشتن را یکسال ادامه دهم، همان حرف بود. در آن پست گفتم که قصد دارم بیشتر برای خودم بنویسم تا مخاطب و امروز که نگاه می‌کنم می‌بینم واقعا همین کار را کرده‌ام و آنچه در سطح فهم و درکم بوده، درست یا نادرست نوشته ام. البته به نظرم هر […]

ادامه مطلب

وبلاگ‌ های دوستانم

یکی از بهترین لذت‌ها و البته عادت‌های من، وبلاگ‌خوانی است. تقریبا روزی چندبار  فیدخوانم را چک می‌کنم تا مطلبی را از دست ندهم. ما معمولا در فضای دیجیتال کم تحمل و بی حوصله هستیم. ممکن است صد صفحه کتاب بخوانیم(اگر بخوانیم)، آن هم خط به خط، اما حاضر نیستیم یک پست ۱۰۰۰ کاراکتری را کامل و با دقت بخوانیم که البته خود من هم از این  قاعده مستثنی نیستم. وبلاگ خوانی برای من نوعی تمرین برای افزایش صبر و حوصله در فضای دیجیتال است. اگر چه هنوز از روی بعضی نوشته‌ها سرسری می‌گذرم اما روز به روز صبورتر می‌شوم. به همین دلیل به محض اینکه وبلاگ خوبی پیدا می‌کنم آن […]

ادامه مطلب

رابطه وبلاگ نویسی و برند شخصی

اشتهار با برند شخصی تفاوت دارد جمله بالا را محمد‌رضا شعبانعلی در ابتدای صحبت‌های خود در بحث معماری برند شخصی مطرح کرد. به نظر من، همین یک جمله برای شناخت بحث برند شخصی کافی است. بقیه فرعیات است. اینکه بدانیم کسی که می‌خواهد برند شخصی داشته باشد. الزاما آدم مشهوری نیست. شاید تعداد مخاطبانش به ۲۰ نفر هم نرسند. اما نسبت به آن فرد شناخت دارند. شناختن به این معنا که مثلا منِ محمدصادق اسلمی امروز می‌خواهم برای خودم یک برند شخصی داشته باشم. مخاطبان من باید بدانند که من در چه وضعیتی چه عکس العملی نشان می‌دهم. چه حرفی میزنم. چه تصمیمی می‌گیرم. حتی اگر من را ندیده باشند. […]

ادامه مطلب

چرا قبل از نوشتن، کتاب می‌خوانم

قبلی در پستی تحت عنوان وقتی حرف‌هایت ته می‌کشند نوشتم که در مسیر نوشتن گاهی هیچ حرفی برای گفتن ندارم. عین این وامانده‌ها خودم را به در و دیوار می‌زنم بلکه حرفی پیدا شود. نه این که حرف نباشد. طرز بیانش را بلد نیستم. در این مواقع دست به دامان کتاب‌هایم می‌شوم. نمی‌دانم برای شما هم پیش آمده که با خواندن بعضی جملات از یک کتاب مو بر تنتان سیخ شود. و پیش خودتان بگویید این معرکه است. برای من بارها و بارها پیش آمده. اصلا یکی از دلایل اصلی من برای کتاب خواندن یافتن همین جملات است. جملاتی که بعد از خواندنش پیش خودم می‌گویم یعنی می‌شود من هم […]

ادامه مطلب

روزهای بی‌احساس وبلاگ نویسی

تقریبا تا سه چهار سال پیش اصلا نمی‌دانستم وبلاگ و وبلاگ نویسی چیست. اسمش را شنیده بودم. اما از نزدیک ندیده بودمش. این روزها به لطف فیدخوانم، وبلاگ‌های زیادی را دنبال می‌کنم. هم فارسی و هم خارجی. وبلاگ‌های خارجی را بیشتر برای کسب اطلاعات و یادگیری دنبال می‌کنم و لذا هیچ خرده‌ای نمی‌توانم به آنها بگیریم. اما یک چیز وبلاگ‌های ایرانی آزارم می‌دهد. بیشترشان موجه و خشک و بی‌روح شده اند. وقتی به صورت اتفاقی به یک وبلاگ قدیمی می‌رسم که آخرین پستش مثلا برای سال ۸۸ است. غرق لذت می‌شوم. انگار در وبلاگ زندگی کرده‌اند. این را می‌شود از پست‌ها و کامنت‌هایی که گذاشته‌اند فهمید. آنقدر قشنگ از خودشان […]

ادامه مطلب