درباره‌ی دولت الکترونیک (امیر ناظمی)

امیر ناظمی

امیر ناظمی، معاون وزیر و رئیس سازمان فناوری اطلاعات ایران در کانال تلگرامی خود مطلبی با عنوان خیانت یک واژه: «دولت الکترونیک» منتشر کرده است و در آن به کم و کاستی‌های فضای الکترونیک کشور و آنچه که یک دولت الکترونیک حقیقی باید باشد، اشاره کرده است. کانال تلگرام امیر ناظمی لینک نوشته در همشهری از آنجایی که احساس کردم این نوشته به نوعی درد و دل همه‌ی ماست (در هر جایگاه اجتماعی‌ای که هستیم) تصمیم گرفتم نوشته‌ی ایشان را عیناً اینجا بیاورم. ** نمادسازی برای واژه‌ها بعضی واژه‌ها از بس دورند، از بس غیرقابل لمس‌اند، از بس مفهومی‌اند، خائن می‌شوند به ما مردم؛ واژه‌هایی مثل «مشارکت عمومی» یا «قدرت هوشمند» […]

ادامه مطلب

بازاریابی محتوا یا وعده‌های سر خرمن

وعده

ضرب المثل وعده‌ی سرخرمن زمانی مورد استفاده قرار می‌گیرد که ما قول یا وعده‌ای می‌دهیم و به آن عمل نمی‌کنیم. نه اینکه نتوانیم، بلکه از همان اول هم می‌دانیم که قولی که داده‌ایم فقط برای حصول منفعت و یا خلاص شدن از دست طرف مقابل بوده‌است. طرف مقابل هم تنها زمانی متوجه می‌شود که زمان مقرر فرا رسیده اما چیزی نصیبش نشده. اگرچه زمان خرمن و خرمن‌کوبی و وعده‌های سرخرمن گذشته است، اما امروز هم می‌توانیم مصداق‌هایی از این وعده‌ها را ببینیم. وعده‌های دروغی که فقط و فقط به خاطر کلیک بیشتر است. کافی است جستجویی در گوگل داشته باشید تا به عنوان‌هایی شبیه موارد زیر برسید. به آسانی دیجیتال […]

ادامه مطلب

انگلیسی نوشتن برای مخاطب فارسی زبان

فارسی بنویسیم

حرف‌هایی که در ادامه می‌زنم صرفا به عنوان یک مخاطب شبکه‌های اجتماعی است و روی سخنم با کسانی است که در شبکه‌های اجتماعی از قسمت بیوگرافی و درباره‌ی من گرفته تا پست و استوری و هشتگ و حتی کامنت‌‌ها را انگلیسی می‌نویسند. نمی‌دانم این اپیدمی از کجا و به چه منظور شروع شده اما امروز می‌بینم که نه تنها افراد بلکه حتی کسب‌وکار‌ها هم برای موجه جلوه دادن خود در شبکه‌های اجتماعی انگلیسی می‌نویسند. به نظرم این رفتار فقط در دو حالت قابل توجیه است. ۱- یا مخاطبان ما انگلیسی زبان باشند یا حداقل بیشتران ۲- قصد یادگیری زبان انگلیسی داشته باشیم و برای تمرین این‌کار را انجام می‌دهیم (که […]

ادامه مطلب

از فوتبال تا حل کردن مشکل گرانی

علی کریمی

علی کریمی بازیکن سابق تیم ملی و پرسپولیس در صفحه‌ی اینستاگرامش نوشته است بعد از خوندن این پست که متاسفانه بیشتر فالور‌های بنده هم اون رو انتشار داده بودند. نمی‌دونستم که گریه کنم یا بخندم. نه بخاطر متن، چون علی کریمی و مدل ذهنی مسموم و رفتار تهاجمیش برام آشناست بلکه به این خاطر که با گذشت ۱۲ ساعت از گذاشتن این پست ۶۰۰ هزار  نفر این پست رو لایک کردن علی کریمی‌ای که حتی نمیتونه ۱۱ نفرو توی زمین فوتبال ـ به عنوان مربی ـ درست و حسابی هدایت کنه چطوری الان می‌خواد بین همه مردم اتحاد ایجاد کنه و تمام مشکلات اقتصادی و گرانی رو  اونم هم با […]

ادامه مطلب

به جهنم، بهشت برای شما

پیش‌نوشت: کسانی که خواننده‌ی اینجا هستند و یا من را از نزدیک می‌شناسند می‌دانند که تمام تلاشم را می‌کنم تا در نوشته‌ها و گفته‌هایم از فعل امر یا جملاتی که نشانی از قطعیت دارد پرهیز کنم، چون باور دارم که هیچ نسخه‌ی واحدی وجود ندارد و اگر هم وجود دارد لااقل من آن را نمی‌دانم. این‌ها را گفتم تا اگر احیانا جایی به فعل امری رسیدید بدانید که نظر شخصی است نه امر مسلم به واسطه‌ی اعتماد نمی‌دانم از کجا شکل گرفته‌ای که اقوام به من دارند هر از گاهی وظیفه‌ی خطیر هدایت و ارشاد بچه‌های فامیل، مخصوصا کنکوری‌ها به عهده‌ای من قرار می‌گیرد. نکته‌ی جالب اما این است که قبل […]

ادامه مطلب

حیف درخت

حیف درخت

آگهی‌ای دیدم که نوشته بود کتاب خوب هدیه بگیرید (مخصوص دانشجویان). مکانش نزدیک بود، کنجکاو شدم و رفتم ببینم چه کتاب‌هایی دارند. بعد از این که اسم و شماره موبایل و همه چیز را یاداشت کرد( البته فامیلم را نوشت اصلانی) گفت یکی از اون پَک‌ها بردار. گفتم کتاب خوبی که نوشته بودید همین‌هاست؟! گفت کتابهایی خوبی است. من هم برداشتم و سرم را زیر انداختم و آمدم بیرون. باران می‌آمد اما نگران نبودم که کتاب‌ها خیس شود. یکی از کتاب‌ها را برداشتم چند صفحه اول را خواندم. واقعا مزخرف بود. از همان حرف‌ها که صدا و سیما هر روز در گوشمان بلغور می‌کند. متن پش جلد یکی از آنها […]

ادامه مطلب

روش‌ های زرد برای جذب مخاطب

بک‌لینک سازی

مقدمه‌ی کمی بی‌ربط: چند وقت پیش پستی نوشتم با عنوان رفتارهای یکسان در محیط‌های متفاوت و در آن توضیح دادم که ما به نسبتی که از یک ابزار و رسانه (کتاب، وبلاگ، شبکه‌های اجتماعی) بیشتر استفاده کنیم، توسط همان رسانه کالیبره می‌شویم و رفتار‌های ما در دیگر محیط‌ها و شرایط نیز متاثر از آن می‌شود. کالیبره شدن باعث می‌شود ما به این نکته توجه نکنیم که رفتار یا اقدام‌هایی که ممکن است در شبکه‌‌های اجتماعی مقبول و پذیرفته شده باشد در رسانه‌ی دیگر، مثل وبلاگ پذیرفته نشود. و البته اقدامی که در وبلاگ مورد پذیرش همه است در رسانه‌های اجتماعی کاری مذبوحانه و غیر حرفه‌ای باشد. در نتیجه از نظر من، […]

ادامه مطلب

آجری دیگر در دیوار ( نقدی بر نظام آموزشی )

نقد بر سیستم آموزشی رایج نه مختص به این دوره از زمان است و نه حتی کشوری خاص، تقریبا هر کشوری در یک بازه از زمان با آن دست به گریبان بوده و هست. هر کشوری بعد از این که مسیر‌های مختلف برای توسعه را پیموده و به بن‌بست رسیده، تازه چشمش به ریشه‌ی بیشتر مشکلات و ناکامی‌ها، یعنی نظام آموزشی باز شده و به اصلاح و بهبود آن پرداخته، اگر چه ما هنوز اندر خم یک کوچه مانده‌ایم. گمان نمی‌کنم شما هم مثل من چندسال از بهترین دوران زندگیتان را در مدرسه گذرانده باشید و دلِ پُری از این نظام آموزشی یکسان‌ساز نداشته باشید. نوشته‌های دوست خوب و نوجوانم […]

ادامه مطلب

رفتارهای یکسان در محیط‌های متفاوت

امروز یکی از دوستانم که می‌دانست وبلاگ می‌نویسم، آدرس وبلاگم را پرسید و من طبق معمول همیشه به او نگفتم. بعد از کمی اصرار به او گفتم چرا اسمم را سرچ نمی‌کنی؟ با جستجوی اسمم آدرس را پیدا کرد. لازم به ذکر است که این دوست من از خوره‌ها و فعالان توییتر است. بعد از ورود به سایت، رفتارش خیلی برایم جالب و تعجب برانگیز بود. نگاهی به تیتر انداخت، خط اول را خواند و یک راست اسکرول کرد پایین و بر روی دکمه لایک کلیک کرد. علی کریمی در پست توئیت‌های گذری حرف جالبی نوشته بود که من بخشی از آن را باز می‌نویسم « کسی که از یک ابزار […]

ادامه مطلب

فرهنگ بَند بازی و آرزو کردن

نمی‌دانم تا به حال یک بند باز را از نزدیک دیده اید یا نه، این افراد گاهی با دست خالی و گاهی هم با یک چوب (برای حفظ تعادل) فاصله بین دو نقطه را روی یک طناب یا بند راه می‌روند. حداقل از نظر من به عنوان یک ناظر و کسی که یک بار از نزدیک آنها را دیده، کار سخت و پر استرسی است که توانایی بالایی هم می‌خواهد. عکس زیر مربوط به عبور یک بند باز از روی آبشار ویکتوریا است. اما چرا بندبازی سخت است؟ بندبازی به این علت پر خطر و سخت است که، تنها یک قدم اشتباه به راست یا چپ کافی تا سقوط کنی. […]

ادامه مطلب

مُسکنی برای روحم نمی یابم

چند سالی است که، سوالی ذهنم را مشغول کرده. با اینکه احتمال می‌دهم، ایجاد چنین سوالی در ذهنم ناشی از ذهن مریض و خود بی سوادم باشد. اما چه کنم؟ آینده‌ی هر سوالی که ایجاد می‌شود به ناچار پرسیده شدن آن است. اگر چه این روزها سوال پرسیدن را هم نمی‌توان به طور قطعی از دسته‌ی جرایم خارج کرد، که بعضاً و در پاره‌ای از شرایط خود جرمی است از جرم‌های گران اما به هر ترتیب من آن را بیان می‌کنم. و آن اینکه: اگر قدرت داشتن و در اوج قدرت بودن مسئولیت می‌آورد، مسئولیتی که گاه به اندازه‌ی سرنوشت یک ملت بزرگ است و آنقدر سنگین، که حتی کوه […]

ادامه مطلب