آینده روزنامه نگاری در عصر دیجیتال (چالش‌ها و فرصت‌ها) ۳

در دو پست قبلی، در رابطه با آینده روزنامه نگاری اینجا و اینجا مطالبی را نوشتم. نخست مقدمه‌ای در مورد چالش‌ها و مشکلات روزنامه‌ها و تدابیری که هر یک برا‌ی آن اندیشیده‌اند را آوردم و پس از آن مواردی از مزایای دیجیتالی شدن و لزوم  آن برای روزنامه‌های چاپی را برشمردم.

اما همانطور که قبلا هم گفتم روزنامه‌ها حتی اگر دیجیتالی هم شوند با یک مشکل دیگر دست به گریبان هستند و آن هم شبکه‌ها و پلتفرم‌های اجتماعی است.

در این پست قصد دارم در مورد شبکه‌های اجتماعی و تاثیر آن بر روزنامه‌ها بنویسم.

به‌نظرم مدلی که جوکینن در مقاله خود آورده است و در آن سازمان‌ها را بر اساس ارتباطات به سه دسته کلی  تقسیم کرده است برای رسانه‌ها و مطبوعات هم قابل تعمیم است، چون به هر حال مطبوعات هم نوعی سازمان محسوب می‌شوند.

مطابق با این مدل‌ها ارتباطات در مطبوعات و رسانه‌ها سنتی مثل (روزنامه‌ها چاپی، تلویزیون، رادیو) به صورت زیر است.

ارتباطات سازمان با مصرف کننده

به این معنا که ارتباط رسانه با مخاطب یک‌طرفه و یا آنقدر دشوار است که می‌توان از آن صرف‌نظر کرد. به عبارتی مخاطب نقشی منفعل دارد و صرفا مصرف‌کننده‌ی محتوا محسوب می‌شود.

اما به ظهور وب ۲ این امکان فراهم شد تا مخاطبان نیز بتوانند با مطبوعات و سازمان‌ها ارتباط برقرار کنند و ارتباط از نوع یکطرفه‌ی آن خارج شد. از همین‌جا بود که کم کم نیاز به دیجیتالی شدن و داشتن رسانه بر بستر دیجیتال پررنگ شد.

ارتباطات بین روزنامه‌ها و مخاطبان

همانطور که می‌بینید در این حالت مخاطب صرفا یک مصرف‌کننده‌ی محتوا نیست و او هم می‌تواند با رسانه وارد تعامل و گفتگو شود و بخشی از محتوا را تولید کند.

اما ظهور شبکه‌های اجتماعی که خود بر پایه وب ۲ بودند ارتباطات را به سطح پیچیده‌تری منتقل کرد و این‌بار علاوه بر اینکه تمام ارتباطات گذشته یعنی رسانه با مخاطب و مخاطب با رسانه پا‌برجا بود نوع دیگری از ارتباط یعنی ارتباط بین مخاطبان نیز شکل گرفت.

ارتباطات بین روزنامه و مخاطب

همانطور که می‌دانید این نوع از ارتباطات در شبکه‌های اجتماعی، حتی بدون حضور سازمان یا رسانه هم شکل می‌گیرد، به عبارتی در چنین پلتفرم‌هایی هر شخص به عنوان یک رسانه عمل می‌کند و می‌تواند به عنوان یک تولید کننده‌ی خبر عمل کند.

به وجود آمدن این سطح از ارتباطات در کنار همه‌گیر شدن ابزارهایی مثل موبایل و تبلت و لپ‌تاپ و همچنین در دسترس بودن اینترنت‌ در همه‌جا زمینه‌ساز یک تغییر بزرگ در خبر و خبرسانی شد.

همانطور که قبلا هم اشاره کردم روزنامه‌های چاپی در بهترین حالت، خبر را بعد از ۷ یا ۸ ساعت به اطلاع مردم می‌رسانند. با دیجیتالی شدن روزنامه‌ها اگر چه این مدت کاهش خواهد یافت اما باز هم مدت زمانی به طول خواهد انجامید تا خبر به دست مردم برسد.

این درحالی است که روزنامه‌ها مخصوصا در کشور ما هر خبری را هم نمی‌توانند منتشر کنند و بار‌ها قیچی سانسور از سر و ته آنها می‌زند.

اما از آنجایی که خبر در شبکه‌های اجتماعی توسط مردم تولید می‌شود در چند حوزه بر روزنامه‌ها پیشی می‌گیرد. اول اینکه هزینه به صفر می‌رسد و تقریبا کسی به طور مستقیم برای خبری که تولید یا مصرف می‌کند نه پول می‌گیرد نه پولی پرداخت می‌کند به عبارتی خود مردم بازیگران اصلی خبررسانی محسوب می‌شوند.

دوم اینکه خبر بسیار سریع‌تر از هر رسانه‌ی دیگری منتقل خواهدشد چرا که نیاز به تایید، تصحیح و … ندارد و از آنجایی که هر شخص با شبکه‌ای از افراد در ارتباط است خبر به سرعت همه‌گیر می‌شود. که البته همین ویژگی گاهی باعث شایعه پراکنی و پخش شدن اخبار دروغ هم می‌شود.

اما از همه مهم‌تر‌ نبود سانسور و کنترل کمتر بر این شبکه‌ها است که باعث اعتماد و گرایش هرچه بیشتر مخاطبان می‌شود. به همین دلیل است که روز به روز از خوانندگان روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها کاسته و بر تعداد اعضای کانال‌ها و صفحه‌های رسانه‌های اجتماعی افزوده می‌شود.

در نتیجه روزنامه چه بصورت کاغذی و چه دیجیتال دیگر منبع خبررسانی برای مردم نیستند و ارزش خبری خود را از دست داده‌اند. چون به لطف شبکه‌های اجتماعی اخبار تنها در مدت چند دقیقه به دست مردم می‌رسد.

راهکار‌های روزنامه‌ها در برابر شبکه‌های اجتماعی

نگاه تحلیلی: همان‌طور که گفته شد روزنامه‌ها (دیجیتال و چاپی) در رقابت با شبکه‌های اجتماعی خاصیت خبری خود را از دست داده‌اند.

در نتیجه روزنامه‌ها در سراسر دنیا به سمت نگاه تحلیلی و عمقی رفته‌اند به این معنا که مخاطب که خبر را خیلی زود از شبکه‌های دیگر خوانده است. این‌بار برای خواندن تحلیل و جزئیات خبر به سراغ روزنامه‌ها خواهد آمد.

چند رسانه‌ای شدن: باید پذیرفت که بخشی از مخاطبان در شبکه‌های دیگر حضور دارند. عده‌ای تمایل به شبکه‌های اجتماعی دارند، عده‌ای هنوز روزنامه‌های چاپی را می‌خوانند و عده‌ای دیگر روزنامه‌ها را بر بستر وب مطالعه می‌کنند. شاید چند رسانه‌ای شدن عاملی برای بقای روزنامه‌ها باشد.

آلن راس بریجر سردبیر سابق گاردین که سایت گاردین هم از میراث‌های اوست اینگونه می‌گوید

به عنوان سردبیر وظیفه‌ی من این است که مطمن شوم گاردین در هر یک از اشکال که مصرف کننده نیاز دارد، مهیا و فراهم است. در خلال هفته، ما گاردین را در هشت یا نه پلتفرم مختلف توزیع می‌کنیم که تنها یکی از آنها نسخه‌ی چاپی روزنامه است.

آزادی بیشتر:«نگاه سیاسی و امنیتی به ویژه در ایران تاثیر زیادی بر کاهش تیراژ مطبوعات داشته و محدودیت‌هایی که در انعکاس مطالب خبری و دیدگاه‌ها وجود داشته باعث شده تا مدیران مسئول و سردبیران روزنامه‌ها محافظه‌کار شوند.

زمانی که روزنامه‌نگار محافظه‌کار بنویسید مخاطب رسانه کمتر شده و حس می‌کند که همه حقایق را نمی‌تواند در رسانه پیدا کند و همین مسئله منجر به بی‌اعتمادی و یا کاهش اعتماد عمومی و افت تیراژ می‌شود.» (+)

در این سه پست سعی کردم تا کمی به دغدغه‌های رسانه‌ها و به ویژه روزنامه‌ها بپردازم اگر چه روزنامه‌ها در تمام دنیا با مشکلاتی مواجه هستند اما روزنامه‌ها در ایران با مشکلات بسیار پیچیده‌تری رو به رو هستند.

سانسور و ملاحظات نویسندگان، مسائل مالی و یارانه‌ای دولت، سیاست‌ها‌ی غلط نظرات بر مطبوعات که باعث افزایش تعداد روزنامه‌ها شده، دولتی بودن برخی از روزنامه‌ها و بی عدالتی در بین روزنامه‌ها تنها تعداد معدودی از مشکلاتی است که روزنامه‌های کشور با آن دست به گریبان هستند و باعث شده تا روزنامه‌های کشور نتوانند همگام با روزنامه‌های دنیا رو به جلو حرکت کنند.

پی‌نوشت: خیلی دوست دارم یک پست هم در مورد هوش مصنوعی و تاثیرش بر آینده روزنامه‌نگاری بنویسم. شاید راهی که ByteDance شروع کرده را بتوان آینده‌ی محتوم تمام روزنامه‌ها دانست. یعنی اختصاصی کردم خبر برای هر فرد.

منابع استفاده شده در پست‌های آینده روزنامه نگاری ( کلیک کنید )

 

3 دیدگاه برای“آینده روزنامه نگاری در عصر دیجیتال (چالش‌ها و فرصت‌ها) ۳

    1. سلام علی
      ممنون بابت لینکی که برام فرستادی. اگرچه همون زمانی که متمم معرفیش کرده بود دانلودش کردم. اما از اون فایلا بود که هر روز میگفتم میخونمش تا اینکه به کلی یادم رفت.
      الان مشغول خوندنش هستم و دارم حسرت میخورم چرا زودتر نخوندمش.
      موضوعی که خیلی در مورد رسانه‌ها برام جالبه و گمون میکنم به سازمان‌های دیگه هم بشه تعمیمش داد اینه که زمانی که بزرگ می‌شن و چند سال یا چند دهه بعد به مشکل بر میخورن. حتی اگر راه حل رو هم بدونن و توانایی تغییر رو هم داشته باشن اما تقریبا هیچکاری نمی‌تونن بکنن. انگار خیلی سخته دل کندن از چیزی که بودن. شاید هم تغییر می‌کنند اما این تغییرات انقدر آهسته است که ما نمی‌تونیم ببینیمش. به عبارتی چابک نیستن.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *