معمولا وقتی بحث سفر در زمان مطرح میشود، سفر به گذشته را به نسبت سفر به آینده با تردید بیشتری نگاه میکنند و گاهی حتی بر اساس قوانین طبیعت آن را غیر ممکن فرض میکنند و این پرسش مطرح میشود که اگر سفر به گذشته امکانپذیر بود، نباید مسافرانی از آینده را در زمان حال میدیدیم؟ (گمان کنم از هاوکینگ )
اما بعضی از مکانها وجود دارند که انسان را نه به گذشته خود بلکه به گذشته رویایی خود میبرد. گذشتهای که اصلا آن را تجربه نکردهای مثلا دویست سال پیش و فقط میتوانی تصور کنی که دویست سال پیش شاید اینگونه بوده است.
تالار کتب مرجع (اقبال لاهوری) کتابخانه دانشگاه تهران هم برای من یکی از همین مکانهاست. جایی که به ندرت فردی را میبینی یا صدای در آن میشنوی و هنگام ورود به آن محو در بوی کتابهای مرجع چندصد سالهای میشوی که سالهاست از جای خود تکان نخوردهاند.
معمولا یکی دوبار در ماه به آنجا سر میزنم. اینبار قصد کردم چند عکس بگیرم و اینجا با دوستانم به اشتراک بگذارم. اما مسئول آنجا آنقدر حساس بود که حتی بعد گرفتن مجوز هم نتوانستم عکسهای خوبی بگیرم.
به هر حال چند عکسی که احساس کردم خوب شده اینجا برای شما میگذارم.
این هم قسمت مورد علاقهی من یعنی اطلسها، چون تنها کتابهایی هستند که به خاطر اشکال زیادی که دارند میشود مدتی با آنها سرگرم شد.🙂
اینم مسئول جدی و دوستداشتنی اونجا که وقتی بهشون گفتم میشه یه عکس هم از شما بگیرم عینکش رو کمی جابه جا کرد و بدون اینکه چیزی بگه، بهم فهماند که اره میشه. با این که عکس بد شد اما ترسیدم دوباره ازشون درخواست کنم.
پینوشت: یکی از حسرتهای من این است که چرا نمیشود بوها را منتقل کرد.
سلام.
فعلا نمی شود بوها را منتقل کرد؛ درآینده نزدیک قرار است بشود.
علی الحساب که، حس تصاویر به خوبی منتقل شد.