شاید اگر می‌دانستم..

دو سه روز پیش، کتاب برندسازی برای اشخاص نوشته دکتر اخلاصی را از کتابخانه‌ی دانشکده گرفتم و مشغول مطالعه‌ی آن شدم، اگر چه تا قبل از آن نه چیزی در موردش خوانده و نه شنیده بودم، اما طراحی و اسم کتاب آنقدر وسوسه برانگیز بود که این تصمیم را بگیرم.

صرف‌نظر از کل کتاب که به نظرم چندان دلنشین و قابل تامل نیست، یک جمله از کتاب بود که علت نوشتن این پست است( وبسایت‌ها در واقع نهایت و غایت برندسازی هستند)  با وجود این‌که قبلا هم بر اساس گفته‌های محمدرضا شعبانعلی پستی در همین رابطه با عنوان وبلاگ‌نویسی و رابطه آن با برند شخصی نوشتم، اما این‌بار بیشتر به آن فکر کردم.

به این فکر می‌کردم که امروز هر کدام از دوستان وبلاگ‌نویسم، چه آن‌ها که منظم می‌نویسند و چه آن‌ها که نامنظم، در ذهن من یک هویت دارند که با یک کلمه بیان می‌شود و خیلی خیلی هم بولد است.

اما چیزی که بیشتر از همه ذهنم را مشغول کرده این است که نوشته‌های من چه هویتی از من در ذهن دیگران ساخته؟

شاید اگر امروز قرار بود وبلاگ نویسی را از نو شروع کنم. بیش از اینکه به تعداد پست یا تعداد بازدید‌کننده در هفته فکر کنم به این فکر می‌کردم که آیا این پست در جهت ساختن تصویری که دوست دارم دیگران از من داشته باشند هست یا نه.

و در این صورت خیلی از نوشته‌هایی که امروز اینجا هست دیگر نبود.

برندسازی برای اشخاص

کمی هم در مورد کتاب

با تمام احترامی که برای دکتر اخلاصی قائل هستم، حداقل من نتوانستم با کتاب ارتباط برقرار کنم.

راهکار‌هایی که در کتاب است بیشتر برای مشهور شدن و دیده شدن است تا کسب یک هویت شخصی، اشخاص مانند کالا‌ دیده شده‌اند و راهکار‌ها هم درست مانند برندسازی برای یک کالا یا کسب‌وکار است که البته از پس‌زمینه‌ی جلد کتاب هم می‌توان فهمید.

بیش از حد به ظاهر افراد پرداخته تا درونیات و رفتار آنها. از مدل مو تا داشتن یک چیز خاص مثل دست بند و عینک و غیره

به هر حال اگر چه نکات خوبی هم در کتاب پیدا می‌شود اما من حاضر نیستم برای این کتاب پولی پرداخت کنم.

به نظرم برندسازی شخصی، چیزی نیست که با رعایت کردن چند نکته و انجام دادن چندکار شکل بگیرد. روندی است که هر یک از ما دانسته یا نادانسته در حال شکل‌دهی به آن هستیم. تقریبا با هر تصمیم کوچک و بزرگی که می‌گیریم.

 

5 دیدگاه برای“شاید اگر می‌دانستم..

  1. سلام سلام
    یک سوال؟!
    چجوری میشه منو مطالب دوستان رو که تو نوار سمت چپ هست منم توی وبلاگم بذارم؟؟
    وقتی اسم خودم رو اونجا دیدم خیلی حس خوبی گرفتم! منم میخوام این حس خوب رو به بقیه دوستانم بدم.
    از بلاگ بیان استفاده میکنم.

    1. سلام محمدجان
      من از افزونه‌ی rss aggregator استفاده میکنم. با بیان آشنایی ندارم، واسه همین نمی‌دونم میشه از این افزونه استفاده کرد یا نه . به نظرم قسمت پیوند‌ها توی سیستم‌های وبلاگ‌دهی هدفی مشابه‌ همین رو داشته.

      1. ممنون. بیان افزونه نداره ولی یه ایده گرفتم. سر فرصت می‌شینم راهش رو درمیارم.
        اینکه خودبخود بروز میشه خیلی خوبه. قسمت پیوند ها این ویژگی رو نداره متاسفانه.

  2. آقای اسلمی خود برند سازی نمیدونم چرا دارای کمی بار منفی هست. شاید برای من اینطور بوده. جدا از اینکه این فکر چقدر منطقیه فکر میکنم ادمی که ریشه های قوی داشته باشه برند سازی هدف اصلی‌ش نمیشه یعنی کسی که در کاری قوی هست عملش هست که فرد رو مطرح میکنه. این حرف رو بخاطر این میگم چون بعضی هارو میبینیم که خیلی زودتر از زمانی که به یه بلوغ برسن میخوان از خودشون برند بسازند. مثل اینکه خودمون رو چیزی نشون بدیم ک نیستیم

    1. منم با تو هم نظرم محمد.
      برندسازی مثل میوه‌ و محصول یه درخته از نظر من. اول باید نهال رو کاشت منتظر موند تا بزرگ شه، شکوفه بده، میوه‌هاش بزرگ بشن و برسن و بعد اون میوه رو چید. یک روند طبیعی و تدریجی که هیچ راه میانبری هم نداره. حالا بعضیا به این درخت و میوه میرسن و محصول بهتر و پربارتری به دست میارن و بعضی هم درخت رو به حال خودش رها میکنن در حالی که نیاز به مراقبت داره و در پایان هم نتیجه چیزی جز میوه‌ی بی‌کیفیت نیست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *