در دو پست قبلی، در رابطه با آینده روزنامه نگاری اینجا و اینجا مطالبی را نوشتم. نخست مقدمهای در مورد چالشها و مشکلات روزنامهها و تدابیری که هر یک برای آن اندیشیدهاند را آوردم و پس از آن مواردی از مزایای دیجیتالی شدن و لزوم آن برای روزنامههای چاپی را برشمردم. اما همانطور که قبلا هم گفتم روزنامهها حتی اگر دیجیتالی هم شوند با یک مشکل دیگر دست به گریبان هستند و آن هم شبکهها و پلتفرمهای اجتماعی است. در این پست قصد دارم در مورد شبکههای اجتماعی و تاثیر آن بر روزنامهها بنویسم. بهنظرم مدلی که جوکینن در مقاله خود آورده است و در آن سازمانها را بر اساس […]
ادامه مطلببرچسب: شبکه های اجتماعی
در ستایش هزینه کردن
از آنجایی که زیاد آشپزی میکنم صحبتم را با مثالی از آن شروع میکنم. نمیدانم تا به حال برای شما هم پیش آمده که هنگام درست کردن غذا مثلا برنج، بیش از ظرفیت قابلمه یا نفرات برنج خیسانده باشید یا نه. من در این مواقع برنج را به شیوههای مختلف هدر میدهم مثلا بخشی از آن را هنگام آبکش کردن در سینک میریزم (جوری وانمود میکنم انگار اتفاقی بوده)، زمانی هم که میخواهم آن را در قابلمه بریزم دانههایی که به آبکش چسبیده را دیگردر قابلمه نمیریزم، هنگام ظرف کردن نیز برنجهای ته را بالا نمیآورم و… اما برعکس زمانی که برای دو نفر برنج خیساندهام و نفر سومی هم […]
ادامه مطلبانگلیسی نوشتن برای مخاطب فارسی زبان
حرفهایی که در ادامه میزنم صرفا به عنوان یک مخاطب شبکههای اجتماعی است و روی سخنم با کسانی است که در شبکههای اجتماعی از قسمت بیوگرافی و دربارهی من گرفته تا پست و استوری و هشتگ و حتی کامنتها را انگلیسی مینویسند. نمیدانم این اپیدمی از کجا و به چه منظور شروع شده اما امروز میبینم که نه تنها افراد بلکه حتی کسبوکارها هم برای موجه جلوه دادن خود در شبکههای اجتماعی انگلیسی مینویسند. به نظرم این رفتار فقط در دو حالت قابل توجیه است. ۱- یا مخاطبان ما انگلیسی زبان باشند یا حداقل بیشتران ۲- قصد یادگیری زبان انگلیسی داشته باشیم و برای تمرین اینکار را انجام میدهیم (که […]
ادامه مطلبآینده روزنامه نگاری در عصر دیجیتال ( چالشها و فرصتها ) ۱
مقدمه: روزنامه ها را میتوان یکی از اولین رسانهها و منبعهای خبررسانی در جهان بشمار آورد. رسانهای که اگر چه با افت و خیزهایی روبه رو بوده است اما همواره با ورود رقبای جدید مثل رادیو و تلویزیون به کار خود ادامه داده است و همیشه به عنوان یک رسانه معتبر و قابل استناد مورد توجه بوده است. اما با ظهور وب و به ویژه وب ۲ (که امکان تعامل کاربران و ایجاد محتوا توسط آنها از ویژگیهای بارز آن محسوب میشود) و کوچ مخاطبان روزنامه ها به سمت صفحات وب، این سوال هم بیشتر و بیشتر پرسیده شده که آینده روزنامه ها و روزنامه نگاری چگونه خواهد بود؟ گویا اینبار […]
ادامه مطلبمدل مرکز و پره برای بازاریابی محتوا ( توزیع محتوا )
پیشنوشت: مدل مرکز و پره، ترجمه من از عبارت ( hub and spoke model ) است. به نظرم این نزدیکترین ترجمهای بود که میشد برای آن به کار برد. برای این که بفهمیم مدل مرکز و پره در واقع چیست ،کافی است که چرخهای دوچرخه و گاریها را به خاطر بیاوریم که در آنها یک نقطه به عنوان مرکز یا توپی قرار دارد و پرههایی که از آن منشعب میشود. مانند شکل زیر این مدل اولین بار در سال ۱۹۵۵ و توسط خطوط هوایی دلتا به منظور کاهش بار ترافیکی و حمل و نقل آسانتر و سریعتر مورد استفاده قرار گرفت. آنها شهر آتلانتا را به عنوان هاب یا […]
ادامه مطلبتلگرام و درس هایی برای ما
فیلترینگ و سانسور مسئلهی تازهای نیست. حتی مختص مرز یا کشور خاصی هم نیست. از دیرباز تا به امروز دولتها و حکومتها تمام تلاش خود را کردهاند تا نوشتهها، حرفها، رفتار و اعمالی را که مطابقتی با خواستههای برحق یا ناحق خود نداشته سانسور، و به نحوی حذف کنند. چه نویسندگانی که چاپ کتابهایشان را به چشم ندیدند و تنها سالها بعد از مرگ، آثارشان به چاپ رسید، و چه دانشمندانی که به خاطر اعقاید و کشفیات خود مجازات شدند. در گذشته قدرت رسانههایی مثل یک نویسنده و یا یک واعظ در برابر حکومت آنقدر کم بود که حکومتها عموما مشکل چندانی برای خفه کردن شخص یا اشخاص پیش رو […]
ادامه مطلبنگاه باتلاقی در وبلاگ نویسی
اگر اکانتی در یکی از شبکههای اجتماعی دارید و فقط برای مدت کوتاهی در آن فعالیت کرده باشید، به احتمال زیاد دیدهاید که دوستان و افراد مختلف را به شیوهها و ترفندهای مختلف به ما و ما را به آنها معرفی میکند. درنتیجه هر کس این شانس را دارد که در شبکهها اجتماعی دیده شود و اگر کمی تلاش کند مخاطبان خاص خودش را هم داشته باشد. حتی گاهی میبینیم با اینکه فعالیتی در شبکههای اجتماعی نداریم اما عدهای هستند که ما را دنبال میکنند. گاهی پیش خودم میگویم علت فراگیری شبکههای اجتماعی، همانطور که از اسم آنها هم مشخص است، توانایی آنها در ایجاد شبکه و شبکهسازی بین افراد […]
ادامه مطلبروش های زرد برای جذب مخاطب
مقدمهی کمی بیربط: چند وقت پیش پستی نوشتم با عنوان رفتارهای یکسان در محیطهای متفاوت و در آن توضیح دادم که ما به نسبتی که از یک ابزار و رسانه (کتاب، وبلاگ، شبکههای اجتماعی) بیشتر استفاده کنیم، توسط همان رسانه کالیبره میشویم و رفتارهای ما در دیگر محیطها و شرایط نیز متاثر از آن میشود. کالیبره شدن باعث میشود ما به این نکته توجه نکنیم که رفتار یا اقدامهایی که ممکن است در شبکههای اجتماعی مقبول و پذیرفته شده باشد در رسانهی دیگر، مثل وبلاگ پذیرفته نشود. و البته اقدامی که در وبلاگ مورد پذیرش همه است در رسانههای اجتماعی کاری مذبوحانه و غیر حرفهای باشد. در نتیجه از نظر من، […]
ادامه مطلبرفتارهای یکسان در محیطهای متفاوت
امروز یکی از دوستانم که میدانست وبلاگ مینویسم، آدرس وبلاگم را پرسید و من طبق معمول همیشه به او نگفتم. بعد از کمی اصرار به او گفتم چرا اسمم را سرچ نمیکنی؟ با جستجوی اسمم آدرس را پیدا کرد. لازم به ذکر است که این دوست من از خورهها و فعالان توییتر است. بعد از ورود به سایت، رفتارش خیلی برایم جالب و تعجب برانگیز بود. نگاهی به تیتر انداخت، خط اول را خواند و یک راست اسکرول کرد پایین و بر روی دکمه لایک کلیک کرد. علی کریمی در پست توئیتهای گذری حرف جالبی نوشته بود که من بخشی از آن را باز مینویسم « کسی که از یک ابزار […]
ادامه مطلبرابطه وبلاگ نویسی و برند شخصی
اشتهار با برند شخصی تفاوت دارد جمله بالا را محمدرضا شعبانعلی در ابتدای صحبتهای خود در بحث معماری برند شخصی مطرح کرد. به نظر من، همین یک جمله برای شناخت بحث برند شخصی کافی است. بقیه فرعیات است. اینکه بدانیم کسی که میخواهد برند شخصی داشته باشد. الزاما آدم مشهوری نیست. شاید تعداد مخاطبانش به ۲۰ نفر هم نرسند. اما نسبت به آن فرد شناخت دارند. شناختن به این معنا که مثلا منِ محمدصادق اسلمی امروز میخواهم برای خودم یک برند شخصی داشته باشم. مخاطبان من باید بدانند که من در چه وضعیتی چه عکس العملی نشان میدهم. چه حرفی میزنم. چه تصمیمی میگیرم. حتی اگر من را ندیده باشند. […]
ادامه مطلبدر شبکه های اجتماعی چه میگذرد
دوست عزیزی که نگران تنهایی بنده هست. از طریق دایرکت اینستاگرام یه عکس نوشته برام فرستاده بود که متنشو دقیقا همانطور که نوشته شده بود اینجا مینویسم. «یه وقتایی تنهایی خوبه یعنی لازمه! این که مدتی با خودت خلوت کنی و ببینی با خودت و آدمای اطرافت چند چندی، خوبه! اما نه اونقدر طولانی که از اونور بوم بیفتی چون زمانش که بگذره تنهایی، دوست داشتن رو از یادت میبره…!» یه خرده متن رو سبک و سنگین کردم . دیدم چقدر به معنای واقعی کلمه،مزخرفه (باور کنید علامتهای تعجب کار من نیست) پیش خودم گفتم اصلا تنهایی که اول جمله گفته شده با تنهایی که آخر جمله گفته شده یکیه؟ […]
ادامه مطلب