فیلترینگ و سانسور مسئلهی تازهای نیست. حتی مختص مرز یا کشور خاصی هم نیست.
از دیرباز تا به امروز دولتها و حکومتها تمام تلاش خود را کردهاند تا نوشتهها، حرفها، رفتار و اعمالی را که مطابقتی با خواستههای برحق یا ناحق خود نداشته سانسور، و به نحوی حذف کنند.
چه نویسندگانی که چاپ کتابهایشان را به چشم ندیدند و تنها سالها بعد از مرگ، آثارشان به چاپ رسید، و چه دانشمندانی که به خاطر اعقاید و کشفیات خود مجازات شدند.
در گذشته قدرت رسانههایی مثل یک نویسنده و یا یک واعظ در برابر حکومت آنقدر کم بود که حکومتها عموما مشکل چندانی برای خفه کردن شخص یا اشخاص پیش رو نداشت.
به مرور زمان که رسانههای قدرتمندتری مثل رادیو و تلویزیون پدیدار شدند، اگر چه دولتها توانستند اعقاید و تفکرات خود را بلندتر و رساتر به جامعهی خود منتقل، و تحمیل کنند اما صدای رسانههای رقیب نیز بلند شد به نحوی که امواج رادیو و تلویزیون از آن سوی کرهی زمین به گوش و چشم مخاطب خود میرسید. که مسلما این خوشایند قدرت حاکمه نبود.
در نتیجه بحث سانسور روز به روز جدیتر شد. این بار هم کار برای سانسور چندان سخت نبود، کافی بود حکومت که رسانه را در اختیار داشت تلاش کنند صدای خود را هر چه بیشتر بالا و صدای رقیب را به هر نحوی (خواه تعیین مجازات برای ببینندگان، خواه ایجاد نویز در دریافت امواج) پایین و پایینتر آورند.
تا اینجای کار چیزی که مشخص بود این بود که دولت این توان را داشت که به جای مردم تصمیم بگیرد چه بشنود، چه بخوانند و چه ببینند. به عبارتی هزینهی فیلتر کردن پایین و هزینهی دور زدن آن برای مردم بسیار بالا بود.
با روی کار آمدن اینترنت و وصل شدن همه به هم اگر چه باز هم سانسور و فیلترینگ ادامه یافت اما اینبار به مدد کسانی که صدایشان فیلتر میشد ابزارهایی برای دور زدن آن به وجود آمد و روز به روز هم بهبود یافت.
فیلترینگ اخیر تلگرام و استفاده گستردهی مردم از ویپیانها نکتهای را برای ما مشخص میکند و آن اینکه شاهد یک جابه جایی قدرت هستیم. اینبار هزینههای فیلترینگ برای دولتها بسیار بالا و هزینهی دور زدن آن برای مردم بسیار اندک و به اندازه زدن یک دکمه است. اگر چه در گذشته این دولتها بودند که تصمیمگیرنده بودند اما اکنون بخش اعظم تصمیمگیری توسط خود مردم صورت میگیرد و آنها هستند که انتخاب میکنند چه بشنوند، چه ببینند و چه بخوانند.
با توجه به فناوریهایی مثل بلاکچین مسلما شاهد تسریع این روند جابهجایی قدرت خواهیم بود و به مرور خواهیم دید که دولتها کم کم قدرت خود را برای تصمیمگیری برای هر چیز از دست خواهند داد و بخش بزرگی از تصمیمگیری توسط خود مردم انجام خواهد شد.
دنیایی یکپارچه که مردمانش فارغ از مرز و کشور در آن زندگی میکنند.