هبوط در کویر (علی شریعتی)

بارها و بارها در این وبلاگ به بهانه‌های مختلف از دکتر شریعتی نام برده‌ام. امشب نیز با دیدن کتاب هبوط در کویر در قفسه کتابخانه‌ام، وسوسه شدم تا باز هم از او بنویسم. هبوط در کویر اولین کتابی بود که از او خواندم و بعد از آن بود که شیفته‌ی نگاهش، حرفایش، نقدهایش، طرز نوشتش و غرورش شدم. کتاب را بعد از سه سال دوباره ورق زدم. عکس: آنیما اگر چه نگاهم به شریعتی همچون گذشته نیست اما از یک چیز کاملا مطمنم و آن اینست که نمی‌توان او و تاثیرش را نادیده گرفت و این را می‌شود از حجم آثار و سخنرانی‌هایی که در نقد و بزرگداشت او وجود […]

ادامه مطلب

گزارش یک بازدید

چند ماه  پیش بود که فهمیدم موزه‌ای وجود دارد به اسم خانه موزه دکتر شریعتی، اسم دکتر شریعتی کافی بود تا کنجکاو شوم که حتما آنجا را ببینم. بلاخره در یک روز بارانی فرصت شد( تنبلی را کنار گذاشتم) و سری به آنجا زدم. امیدوار کیفیت پایین عکس‌ها و کادربندی‌های افتضاح را بر من ببخشید. از همان دم در خانه احساس خودمانی بودن کردم. درِ خانه باز بود و دربانی هم وجود نداشت. فقط دو آقا در خانه مشغول تماشای تلویزیون بودند که خیلی محترمانه من را راهنمایی کردند. خوشبختانه آن روز تنها بازدید‌کننده آنجا من بودم و همین باعث شد تقریبا یکی دوساعتی آنجا باشم و نگاهی به آثار […]

ادامه مطلب

شب هایی که با شریعتی به سر می شود

تقریبا شروع کتاب خوانی من به صورت جدی و منظم با خواندن هبوط در کویر شریعتی بود. به جرات می‌توانم بگویم که طی چهار سال اخیر، همیشه حداقل یکی از کتاب‌های او روی میزم بوده و هست. به نظر من شریعتی استاد فضا سازی و حرف زدن از هر دری است. وقتی خواندن را شروع می‌کنی یک موضوع را شروع می‌کند. اما ممکن نیست با همان موضوع تمام کند آنقدر از موضوعات مختلف صحبت می‌کند و آنقدر زیرکانه این تغییر را ایجاد می‌کند که تو هرگز نخواهی فهمید و گاهی حتی خودش هم نمی‌دانم شریعتی را چگونه توصیف کنم. اما به نظرم هیچ کلمه‌ای به اندازه شمع توصیف کننده‌ی او […]

ادامه مطلب

من چیستم؟ | علی شریعتی

علی شریعتی

از ساعت ۵ صبح شروع کردم به خوندن کتاب گفتگو‌های تنهایی شریعتی تا الان که تقریبا ساعت هفت صبحه. رسیدم به این شعر و واقعا لذت بردم. مخصوص قسمت بولد شده. حیفم اومد اینجا ننویسمش. من چیستم؟ افسانه‌ای خموش در آغوش صد فریب گرد فریب خورده‌ای از عشوه‌ی نسیم خشمی که خفته در پس هر درد خنده‌ای رازی نهفته در دل شب‌های جنگلی… من چیستم؟ فریاد‌های خشم به زنجیر بسته‌ای… بهت نگاه خاطره‌آمیز یک جنون زهری چکیده از بن دندان صد امید دشنام پست قحبه‌ی بدکار روزگار من چیستم؟ برجا ز کاروان سبکبار آرزو خاکستری براه گم کرده مرغ دربدری راه آشیان اندر شب سیاه من چیستم؟ یک لکه‌ای ز […]

ادامه مطلب