« میگویند ﺩﺭ ﻗﻄﺐ ﺷﻤﺎﻝ ﮔﺮﮒﻫﺎ ﺭﺍ اینگونه ﺷﮑﺎﺭ میکنند: تیغهی تیزی را درون خون فرو میکنند و سپس آن را در قالب یخی قرار میدهند و در فضای باز رها میکنند. گرگ گرسنه بوی خون را از فاصلهای دور احساس میکند و به طرف آن میآید. گرگ، بیخبر از همهجا، یخ را به طمع خون لیس میزند. یخ کم کم آب میشود و تیغهی تیز، زبان بی حس شدهی گرگ را میُبرد. ﮔﺮﮒ ﺧﻮﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ دریافت میکند ﻭ به ﺗﺼﻮﺭ اینکه ﺷﮑﺎﺭ و طعمهی ﺧﻮﺑﯽ به دست آورده، ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻟﯿﺲ میزند. اما دریغ که نمیداند خون خودش را میخورد تا جایی که از پا در میآید. آن هم نه […]
ادامه مطلب