پیش نوشت: هنگام گفتگو با دوستی در دایرکت اینستاگرام، برایم نوشت من زیبا نیستم. به او گفتم چه کسی میگوید؟ گفت خودم و آینه. صرف نظر از اینکه آنجا به او چه گفتم، دوست داشتم متنی بنویسم و او را مخاطب قرار دهم اگرچه گمان نمیکنم گذرش به اینجا بیفتد.
دوست من آینهها دروغ میگویند. تمامی آنها به هر نوعی که وجود دارند.
هیچ انعکاسی نمیتواند زیباییهای تو را آن گونه که هست نشان دهد. هیچ مخاطبی غیر از من نیز. حتی خودت
ببخش این را میگویم اما تو نیز نسبت به خودت نابینایی، چشمانت از دیدن زیباییهایت محرومند. تو را باید از چشمان من دید.
کدام آینه میتواند حس خوب با تو بودن را نشان دهد؟
کدام آینه میتواند حس ناب با تو حرف زدن را درک کند؟
کدام آینه میتواند زیبایی صدایت را بازتاب کند؟
کدام آینه میتواند احساسات زیبایت را به نمایش در آورد؟
کدام آینه میتواند زیبایی افکارت را نشان دهد؟
کدام آینه میتواند عمق لبخندت را ببیند؟
کدام آینه میتواند زیبایی آرامشت را منعکس کند؟
زیباییای اگر هست، اینهاست نه آن که در آینه میبینی.
چه زشتیها که در آینه زیبا جلوه میکنند و چه زیباییها که در آینه زشت. باور کن آینهها به وجود نیامدند که زیباییها و زشتیها را نشان دهند، آنها به وجود آمدند که ما را فریفته خود کنند و عمرمان را در حسرت نداشتن زیبایی و یا لذت داشتنش هدر دهند.
دوست من، تو زیباترین فرد زمینی، اما چه حیف که خود، از دیدن آن محرومی.
بی انصافی است که یک جسم سرد و بی روح را نمایشگر زیبایی قرار دادهای. آیا من سزوارتر از آینه نیستم؟
کاش در استفاده از کلمه تحسین برانگیز زیبایی کمی بیشتر دقت کنی و آن را به همین سادگی برای چیزهای بیارزش به کار نبری.
دوست من، شاید این حرفها را هیچوقت نخوانی، اما امیدوارم روزی برای یک لحظه هم که شده زیبا بودنت را فهم کنی. همانطور که من آن را یافتم.
خیلی آرامش بخش بود آقای اسلمی. ممنون از اینکه چنین متنی نوشتید.