پیشنوشت: اگر چه قبلا در این پست نوشتهام که بیشتر برای خودم خواهم نوشت تا دیگران، اما مدتهاست که به این سوال فکر میکنم. چطور مخاطب خودم را داشته باشم؟ شنونده و خوانندهای که همواره من را دنبال کند. حرفهایم حرفهای ناگفتهی آنها باشد.
اصل بحث
پاسخی که طی این مدت که مینویسم برای سوال بالا یافتم در دو کلمه خلاصه میشود. خودت باش فقط و فقط همین. منظور از این حرف این است که خودت را بنویسی. دغدغههایت، آرزوهایت را. در این راه هیچ میانبری وجود ندارد. اگر میخواهی روزی مخاطب خودت را داشته باشی باید مسیر تلخ بیمخاطب بودن را هم بچشی و آن را مزهمزه کنی چون در این مسیر است که یاد میگیری موفقیت حاصل برای رضایت خودْ، نوشتن است. شنوده یا خوانندهای برای حرفهای تو در ابتدا وجود ندارد. اگر توانستی از این مرحله گذر کنی پس بدان راه را درست آمدهای و اگر دل سرد شدی بدان اشتباه کرده و برای دیگران نوشتهای. تنها در این صورت است که همیشه خواهی نوشت. پس از همان روزهای اول به فکر مخاطب نباشید.
با مخفی نوشتن فرصتی برای محک زدن خودتان فراهم کنید. و برای خودْ، نوشتن را تمرین کنید. بلاخره روزی خوانندهای پیدا خواهد شد که با خواندن نوشتههایت لبخندی از رضایت بر لبانش خواهد نشست. پس تا آن هنگام و همیشه برای خودت بنویس. و تنها دل خوشیت برای ادامه این مسیر سخت و دشوار و طولانی نه امید به توجه مخاطب بلکه به این باشد که برای خودت نوشتهای. و از نوشتههایت یاد گرفتهای