اگر چه عنوان پست کمی عجیب به نظر میآید اما در مورد موضوعی است که هر یک از ما به شیوههای مختلف، هر روز با آن برخورد میکنیم.
چند وقت پیش، یکی از دوستان که از خدمات ضعیف یک شرکت ناراضی بود داستانی را برایم حکایت کرد
” نان روغنی از نانهای پرطرفدار ارومیه است که در زبان محلی به آن یاغلی چورک یا نَزیک میگویند. محبوبیت آن به حدی است که به ازای هر نانوایی دیگر چند نانوایی از این نوع وجود دارد.
اما داستان اینجاست که خیلی کم پیش میآید که یک نانواییِ نان روغنی بیش از یکسال در یک مکان ثابت دوام بیاورد و علت هم این است که پس از مدتی کیفیت نان به شدت افت میکند و مشتریها یکی یکی از دست میروند.
نان روغنی ترکیبی از آرد تازه و مرغوب، روغن مرغوب، تخم مرغ (برای زدن آن روی نان تا رنگ طلایی بگیرد) است و گاهی هم به جای آب از شیر استفاده میکنند.
در ابتدای امر نانوا با بهترین کیفیت شروع میکند و همه چیز خوب است. مشتریها راضی هستند و کم کم به تعداد آنها اضافه میشود. اما پس از مدتی، حال یا به خاطر تقاضای بالا و یا به خاطر سود بیشتر کم کم آرد تازه به آرد مانده و روغن مرغوب به روغن درجه ۲ و تخم مرغ به دوشاب تبدیل میشود.
اوایل مشتریان باز هم نان را میخرند اما رفته رفته افت کیفیت خودش را نشان میدهد تا جایی که دیگر نانوایی یک مشتری هم ندارد و مجبور است کار خود را در نقطهی دیگری از شهر و از ابتدا شروع کند.
این روند به قدری در ارومیه تکرار شده که به قضیهی نَزیک یا یاغلی چورک معروف شده است و هر زمانی که کسب و کاری بعد از یک شروع عالی و جمع کردن مشتری، رفته رفته از کیفیت محصولات خود کم میکند، میگویند قضیهی یاغلی چورک است.”
مطمئنا من و شما هم بارهاو بارها مصداقهای این قضیه را در اطراف خود دیدهایم و شاید هم خودمان گاهی قربانی چنین داستانهایی شده باشیم.
اگر چه بحث پیچیدهتر از آن است که بشود یک حکم کلی داد و یا حتی قضاوتی در این مورد کرد و البته سواد من هم به این چیزها قد نمیدهد. اما به نظرم میشود با به خاطر آوردن مصداقهای آن به جنبهها و اثرات آن بیشتر و بهتر فکر کرد.
باسلام من خودم شاطرنان روغنی هستم.نوشته خوب وبه نقطه جالبی اشاره کرده بودید.امادیدگاهتان یکطرفه بود.مغازه که بازمیشه شخص متصدی اندازه ای روغن وتخم مرغ و….. استفاده میکنه که براش میصرفه.امابعدیک ودوماه همه چی پنج برابرگرون میشه.ولی قیمت نان همون جا ثابت میمونه.اگرمثل اوایل موادموردنیازخمیرومصرف کنه.بایدمفت کارکنه…حالا قضاوت باشما دوستان
سلام آقای علیزاده
قطعا همینطوره که شما میگید و ممنون به خاطر بازخوردی که دادید.
جالب بود که براش ضرب المثل ساختن! به هر حال حتی از دید مارکتینگ هم فکر می کنم این یک تکنیک ناموفق برای فروش باشه. شاید در کوتاه مدت باعث سود بشه اما در دراز مدت محکوم به شکسته. حتی اگر جنبه اخلاقیش رو در نظر نگیریم
خیلی لذت بردم از این نوشته. حالا که فکرش را میکنم همان داستانی که ما در دانشگاهمان داریم و یک استاد خوب انقدر آدم دور خودش جمع میکند و پروژه که دیگر نمیتواند وقت بگذارد و رسما همه چیز را از دست میدهد همین قضیهی یاغلی چورک است.