دوستی دارم که مجموع دندانهای بالا و پایینش به ۱۶ تا نمیرسد که البته تمامی آنها هم خرابند. کافی است دهانش را باز کند تا یکی از فجیعترین صحنههای روزگار را ببینید.
مشکل زمانی به اوج خود میرسد که میخواهد غذا بخورد و مجبور است آن را با هزار ضرب و زور و ترفند ببلعد.
گمان نمیکنم تا به امروز مجموعا ۱۰۰ هزار تومن هم برای بهداشت دهان و دندانش هزینه کرده باشد. البته منظورم برای پیشگیری است تا درمان.
چند روز پیش متوجه شدم که موبایلاش را عوض کرده و اپل خریده
داشتم به این فکر میکردم که برای شناسایی توسعهیافتگی یا حتی در حال توسعه بودن یک کشور نیاز نیست اطلاعات زیادی داشته باشیم یا مثلا اقتصاد بدانیم.
کافی است به زندگی روزمرهی اکثریت آن جامعه نگاهی بیاندازیم و به انتخابهای آنها توجه کنیم. انتخابهایی مثل درمان دندان و خرید موبایل اپل. تربیت فرزندان یا خرید خانه، سرمایهگذاری بلند مدت یا کوتاه مدت
اگر انتخابها از نوع دوم بود شاید بتوان گفت هنوز تا توسعه فاصله داریم.
گاهی پیش خودم میگویم برای تحول در یک جامعه فقط سی سال زمان نیاز است یعنی به اندازهی تربیت یک نسل جدید. کافی است راه درست را به نسل بعدی نشان دهیم. اما متاسفانه همواره چنین نخواهد بود.
داگلاس نورث میگوید:(به نقل از خبر آنلاین)
« اگر می خواهید بدانید کشوری توسعه می یابد یا نه اصلا لازم نیست سراغ فناوریها و ابزارهایی که در کارخانههای آن کشور استفاده می شود، بروید چرا که تمام این فناوری ها و ابزارها را می توان خرید یا کپی کرد یا حتی دزدید».
این برنده جایزه نوبل اقتصاد می گوید:« برای ارزیابی توسعه و پیش بینی آینده یک کشور به پیش دبستانیها و دبستانهای آن بروید و ببینید کودکانشان را چگونه آموزش میدهند».
به عقیده وی« بیش از آنکه مهم باشد چه چیزی آموزش داده میشود، این مهم است که این آموزش چگونه انجام میشود؛ اگر کودکان را پرسشگر، خلاق، صبور، نظم پذیر،خطر پذیر، اهل گفتگو و تعامل و دارای روحیه مشارکت جمعی و همکاری بار میآورند، میتوان امیدوار بود همین نسل در آینده کشورشان راتوسعه دهند».
سلام
به نکات خوبی اشاره کردید.
متاسفانه دقیقا همینطور هست که می فرمایید.
ایام عید که به اماکن تاریخی سر می زدم انواع و اقسام این رفتارها را می دیدم. افراد در ورودی ها و مقابل جاهای دیدنی تجمع می کردند و شروع می کردند به فیلم و عکس گرفتن. اتفاقا به یکی از افرادی که باعث ترافیک و تجمع جمعیت شده بود، گفتم خیلی بهتر از این فیلم و عکسها تو فضای وب هست که با یک سرچ ساده قابل دسترسی هست و شما بهتره از حضور فیزیکی خودت در اینجا لذت ببری که پاسخ ایشون این بود که همه فیلم میگیرند و من هم دوست دارم بگیرم و به کسی ربطی نداره.
این نشان می دهد که ما فرسنگها با توسعه فاصله داریم و اینکه گوشی مدرن دستمون میگیریم نشان از پیشرفت و توسعه ما نیست.
موفق باشید.
سلام حسین جان حرفتو میفهمم چون خودم هم نمونهی این رفتارها رو دیدم. اما به قول محمدرضا بعضی از مسائل مثل سبزی لای دندونه. دیدن اون لای دندون دیگران به این معنی نیست که لای دندون خودت نیس. به نظرم در مورد اینگونه رفتارها هم همینطوره. ما هم در بعضی از مواقع چنین رفتارهایی داشتیم و داریم اما چون کسی نبوده که بهمون بگه فکر میکنیم نداشتیم و خودمون هم توجهی بهش نکردیم.
یه چیز خوب وبلاگ نویسی همینه. اینکه باعث میشه از اون به بعد به رفتار خودت هم توجه کنی. به نوعی وبلاگنویسی من رو متعهد میکنه حرفی که میزنم رو بهش عمل کنم.
با این متنت یاد حرف یکی از دخترای فامیل افتادم. [مطمئن نیستم به متنت مربوط باشه!] بهش گفتم میخام برم فلان کلاس تو هم بیا باهم بریم، گفت دیوونهای تو! پولشو بده النگو بخر چهار روز دیگه قیمتش دوبرابر میشه 😀
اتفاقا به نظر من دوستت تصمیم بهتری گرفته زینب. حداقل براش یه سود اقتصادی داره. اما تجربهی من اینه که معمولا توی بیشتر کلاسا هیچی یاد نمیدن😉 و از نظر اقتصادی ضرر کردی.
یکی از مهمترین نادیدههای توسعه در کشور ما بحث آموزش است. میگویم نادیده، چون بیشترین تصمیماتی که برای این سیستم اتخاذ شدهاست، بر مبنای «نگاه خُرد» پیش رفتهاست؛ در حالی که این حوزه اساسا حوزه «کلان» است. پیشتر خوشحالم که توسعه دارد دغدغه جدی افراد بیشتری میشود.
هر چند به قول دکتر رنانی در آخرین سخنرانیشان (که چند ساعت پیش از حضورم در آن نتوانستم خدمتشان برسم) توسعه یک مفهوم اولیه است، همه ما میدانیم چه میگوییم و نمیدانیم چه میگوییم، در واقع مرزهای توسعه ناشناخته است و امیدوارم که کمکم، در پنجاه سال آینده حداقل، بتوانیم روی تعریف دقیق توسعه به توافق برسیم.
با مهر
یاور
یاور جان خیلی خوشحالم که کسانی مثل دکتر رنانی و همچنین خود تو به صورت جدی درباره توسعه و توسعه یافتگی مینویسید و ما این فرصت رو داریم که از خواندهها، اطلاعات و دانستههای ارزشمند شما استفاده کنیم.
البته آشنایی من با مفهوم توسعه و دغدغه شدن اون برام بیشتر از طریق نوشتههای مداوم تو بود.