قبلا در پستی با عنوان ارمغان تکنولوژی- تنهاتر نشدیم؟ نظرم را در مورد تاثیر تکنولوژی بر زندگی، چه از جنبههای فردی و چه اجتماعی بیان کردم. امروز صرف نظر از این که حرفای گذشتهام را قبول دارم یا خیر، دوس داشتم یک گام به عقب بازگردم تا موضوع را برای خودم بازنگری کنم.
رابینسون در کتاب تاریخچه پیدایش خط و نوشتار به این موضوع اشاره میکند که یکی از عوامل اصلی در پیدایش و به وجود آمدن خط، پیش بینی آینده بوده است. انسان از دیرباز تا به امروز به پیش بینی آینده و حدس و گمان در مورد آن علاقمند بوده و هست. و علت آن را شاید بتوان به علاقه انسان به جاودانه شدن مربوط دانست. چون اینگونه نوشتهها و کتابها تا سالها بعد در دستان ما خواهند بود تا این که روزی تایید یا رد شوند و بدینسان نویسنده تلاش میکند راهی به آینده برای خود پیدا کند. به همین خاطر است که امروز کتابهای زیادی در مورد آینده چه به صورت نگاه خوشبینانه به آن و چه به صورت بدبینانه، شاهد هستیم.
اما قبل از اینکه در مورد آینده نظری بدهیم و حرف نویسندگان را چه در جبهه مخالف (بدبینها) و چه درجبهه موافق (خوشبینها) تایید یا رد کنیم. شاید بهتر باشد سوالهای زیر را از خود بپرسیم.
آیا میتوان آینده را بر اساس گذشته و حال پیش بینی کرد؟
منظور از خوشبینی نسبت به آینده چیست؟ در چه زمینههایی؟ برای چه کسانی؟
منظور از بدبینی نسبت به آینده چیست؟ در چه زمینههایی؟ برای چه کسانی؟
به نظر من آینده راه خود را پیدا میکند. کسانی که خوشبینی و بدبینی در مورد آینده را بیان میکنند. هر دو درست میگویند. درست مانند فالهای حافظی که گزارههایی همیشه درست هستند. و به سختی میتوان عکس آنها را ثابت کرد. و ما بعد از خواندن آنها باز هم به زندگی به شیوه معمول و بدون کوچکترین تغییری ادامه خواهیم داد.