اولین بار اصطلاح محتوای همیشه سبز را در webmindset دیدم. تعریف محتوای همیشه سبز به طور خلاصه: محتوایی که همیشه تازه بماند و با گذشت زمان کیفیت و کاربردش دچار کمترین تغییر بشود یا اصلا تغییر نکند. چک لیستها از این نوع محتوا محسوب میشوند.لیست نویسندگان آمریکایی ویکیپدیا، یا صد فیلم برتر تاریخ سینما از این جملهاند. برعکس آنها مطالب روزنامهها هستند که تاریخ مصرفشان فقط وفقط یک روز است. و گمان نمیکنم کسی حاضر باشد روزنامه دیروز را بخواند.
رواج مفهوم و اصطلاح محتوای همیشه سبز بیشتر با گسترش صفحات وب بود. شاید دلیل آن این است که ایجاد محتوای همیشه سبز و به روز در صفحات وب به مراتب کار راحتتر و امکان پذیرتری است تا در دنیای فیزیکی، اگر از دایرهالمعارفها، اطلسها و فرهنگ لغاتها بگذریم که معمولا برای مدتها سبز میمانند. در دنیای فیزیکی کتابی که منتشر شد، مقالهای که چاپ شد، دیگر بر نمیگردد تا شاید در چاپ بعدی اصلاح یا به روز شود که این کار هم معمولا مرسوم نیست. اما در دنیای دیجیتال هر نوشته میتواند بارها وبارها توسط نویسنده ادیت و به روز شود. مثلا همان لیست نویسندگان آمریکایی را میتوان به مرور زمان به روز نگه داشت .
اصل بحث و رابطه همینگوی و محتوای همیشه سبز.
نجف دریابندری در مقدمه کتاب پیرمرد و دریا از همینگوی، مقاله جالبی از او آورده که ضمن معرفی تمام آثار او از ابتدا تا پایان، مسیر پیشرفت او را هم ترسیم کرده است.
همینگوی در مرگ بعد از ظهر چنین میگوید:
« بزرگترین مشکل من این بود که آنچه را واقعا در عمل روی میدهد روی کاغذ بیاورم. واقعا چه چیزهایی آن عاطفهای را که آدم حس کرده است پدید آوردهاند. در نوشتن برای روزنامه آدم آنچه را روی داده است میگوید و با انواع حیلهها عاطفه را منتقل میکند، به کمک عنصر زمانی، که به هر شرحی درباره امری که آن روز پیش آمده است رنگ عاطفی خاصی میدهد. اما حقیقت مطلب، ترکیب حرکت و واقعیت که آن عاطفه را پدید آورده است، یک سال یا ده سال بعد هم اعتبار خود را نگه میدارد، یا اگر بخت یاری کند و آدم آن را با خلوص کافی بیان کند همیشه باقی خواهد ماند. این از حد توانایی من بیرون بود و من سخت تلاش میکردم این را به دست بیاورم.»
«به گفته دریابندری منظور همینگوی از عنصر زمانی، وابستگی به یک زمان معین است، بدین معنی که آنچه ما در روزنامه میخوانیم و ممکن است بسیار جالب توجه و هیجانانگیز هم باشد به آن روز معین وابسته است و چند روز بعد غالبا خبر کهنهای بیش نیست. ازرا پاوند همین نکته را خیلی موجزتر بیان میکند(( نوشته خوب، خبری است که خبر میماند.))
این وابستگی زمانی به آثار ادبی هم سرایت میکند، و به همین دلیل است بسیارند داستانهایی که در زمان خود غوغایی به برپا میکنند، اما چند سال بعد هیچکس نام آنها را بیاد نمیآورد. همینگوی میخواست نوشته خود را از این عنصر زمانی بپالاید، و منظورش از خلوص کافی همین است. میخواهد در نوشتهاش هیچ حیلهای بکار نرفته باشد، کلماتی که بار عاطفی قراردادی دارند نیامده باشد، صفت و قید به حداقل رسیده باشد، هر آنچه خود خواننده میداند یا باید بداند حذف شده باشد. بدین ترتیب میخواهد نوشتهاش، باز به گفته خودش، مانند کوه یخی باشد که در دریا شناور است. وقار حرکت کوه یخ به این دلیل است که فقط یک هشتم آن روی آب دیده میشود. اما همینگوی میکوشد که این پیراستگی از تاثیر خبر روزنامه یا عنصر زمانی را در دایره خود زبان روزنامهای به دست آورد.»
صرف نظر از اینکه همینگوی توانست از عهدهی این کار برآید یا نه اما موضوع و هدفی که او مطرح کرد. میتواند سرمشقی برای نویسندگان وب نیز باشد و آن پالاییدن هر چه بیشتر نوشتهها چه از لحاظ ساده سازی و چه از لحاظ حذف عنصر زمانی. به این طریق میتوان مطلبی نوشت که در هر برههی زمانی و برای هر شخصی معنایی متفاوت داشته باشد. به عبارتی محتوا خودش خودش را سبز کند و نسل به نسل خودش را زنده کند. همان چیزی که در آثار بزرگ میبینیم. چنان که همینگوی در مورد پیرمرد و دریا میگوید: « من کوشیدهام یک پیرمرد واقعی بسازم، و یک پسر بچه واقعی، و یک دریای واقعی، و یک ماهی واقعی و بمبکهای واقعی. اما اگر آنها را خوب از کار در بیاورم، هر معنایی میتوانند داشته باشند. سخترین کار این است که چیزی را راست از کار در بیاوریم و گاهی راستتر از راست. »