مقدمه: گمان میکنم همانطور که میشود از تجربیات افراد موفق آموخت و از آنها استفاده کرد. گاهی هم بد نیست پای حرف افراد ناموفق نشست تا پی به اشتباهاتشان ببریم. به عنوان کسی که خودم را فردی ناموفق در زمینه وبلاگ نویسی میدانم قصد دارم دارم تا اشتباهاتی را که در این یک سال مرتکب شدهام برای دوستان بازگو کنم. و از آنها عاجزانه بخواهم که این اشتباهات را تکرار نکنند.
اشتباهات من
زیبایی سایت خیلی مهم است
باور کنید که ظاهر سایتتان آنقدر هم که فکر میکنید زشت نیست. به جای این که بشینید و کاسه چه کنم چه کنم در دست بگیرید و به خاطر ظاهر سایتتان عجز و ناله کنید مطلب بنویسید. اصلا در مورد همان زشت بودن سایتتان بنویسید. من حدود ۲ ماه را صرف یادگیری html، css، و قدری هم php کردم تا تازه ۳ ماه دیگر را صرف عوض کردن رنگ پس زمینه، انتخاب فونت مناسب، اندازه فونت، فاصله بین خطوط، اندازه باکسها، طراحی لگو و چه و چه کنم. تصورش را بکنید طی این مدت چند پست میتوانستم در وبلاگ منتشر کنم؟ قصدم این نیست که بگویم ظاهر سایت و این مواردی که گفتم مهم نیستند، نه ولی آنقدرها که فکر میکنید مهم نیستند. شاید حرفم اشتباه باشد ولی تا الان وبلاگ موفقی را ندیدهام که از اولش قشنگ و شیک بوده باشد. موفقیت برای یک وبلاگ نویس فقط و فقط با نوشتن حاصل میشود. کسانی که در ابتدای کار به زیبایی و ظاهر فکر میکنند بعد از چند وقت که دیدند مخاطبی در کار نیست دلزده میشوند. چون بیش از محتوا به ظاهر توجه کردهاند. پس شروع به نوشتن کنید و کم کم ظاهر را هم درست کنید.
بدون اشتباه بودن
من قبل از انتشار یک پست بیش از ۸ یا ۹ بار کل متن را میخوانم تا اشتباه تایپی نداشته باشد، جمله بندیها را درست میکنم، لینکها را چک میکنم، نقطهها و ویرگولها و نیمفاصلهها و خلاصه همه چیز را چندین بار بررسی میکنم تا خدایی ناکرده مشکلی وجود نداشته باشد و زبانم لال مخاطب آزرده نشود. تازه این وسواس چک کردن بعد از فشار دادن دکمه انتشار هم دست از سرم بر نمیدارد و دو سه باری هم پست را به روزرسانی میکنم. و این میشود که بعد از یک سال نوشتههایم به ۴۰ تا میرسد.
روزهای اولی که با سایت یک پزشک آشنا شده بودم پیش خودم میگفتم که این علیرضا مجیدی چقدر بی دقت است. در هر پستش فقط پنج شش مورد اشتباه تایپی وجود دارد. چرا وقت نمیگذارد و یک یا دوبار از روی متن بخواند. حال میفهمم که او به جای دو یا سه بار خواندن، یک پست دیگر مینویسد. باور کنید مخاطب اگر مخاطب باشد اصلا به این چیزها توجه نمیکند. این نوع از توجهات از جانب کسانی است که اصلا نظراشان مهم نیست.
کیفیت مهمتر از کمیت
یکی از بزرگترین اشتباهات من در وبلاگ نویسی این است که همیشه فکر میکنم کیفیت مهمتر از کمیت است. اما باور کنید صادقانه میگویم وبلاگ نویسی یکی از تنها کارهایی است که کمیت مهمتر از کیفیت است. در وبلاگ نویسی کم گوی و گزیده گوی معنا ندارد. از هر چه دوست دارید بنویسید. حسرت این روزهای من این است که تعداد پستهایی که ننوشتم بیشتر از تعداد پستهایی است که منتشر کردهام. همیشه دنبال ایده و حرفهایی هستم که جذاب باشد. البته این کمالگرایی من در بیشتر جنبههای زندگیم وجود دارد. اما در وبلاگ نویسی به صورت جنون آمیزی نمود دارد. و مطمنا حدس میزنید که آخر کار هم به هیچ صورت از نوشته خودم راضی نیستم. چون خط به خط را از لحاظ کیفیت بررسی میکنم و چیزی که در آخر میماند یک متن عصا قورت داده خشک است. جمله قشنگی از همینگوی در اینستاگرام وبمایندست خواندم شاید برای شما هم جالب باشد البته اگر درست ترجمه کرده باشم.
مستانه بنویسید و آگاهانه ادیت کنید
پیشنهاد من این است که اول هر چه میخواهید بدون وقفه بنویسید حالا شروع کنید ببیند واقعا چی نوشتهاید.
ادامه دارد….
من هنوز درگیر مشکل “کیفیت مهمتر از کمیت” ام!
خیلی نوشتهها دارم که منتشر نکردم از طرفی هم، چیزایی که منتشر کردمو خیلی دوست ندارم.
وقتی پست میذارم که فشار روم زیاد باشه 🙁
سلام سحر
به نظرم این مشکل همه ما در شروع وبلاگ نویسی باشه، میدونی من به این نتیجه رسیدم که الان میتونیم اشتباه بگیمو اشتباه تحلیل کنیمو مزخرف بنویسیم. چون از ما کسی انتظار خلق نوشتههای عجیب غریب نداره. و تازه توی شروع کار از اونجایی که مخاطب چندانی نداریم. اگه اشتباهم بکنیم افراد زیادی متوجه نمیشن 🙂 . در کل به نظرم هر چی دوس داری بنویس. فکر خوش آمد دیگرانم نباش. در مورد این که خودتم خوشت نمیاد بازم احساس میکنم بیشتر افراد همینطورین. حتی محمدرضا هم یه جاهایی اشاره میکنه که نوشتههای سالها پیشمو دوست ندارم . اصلا اگه چیزی که هفته پیش نوشیتیو دوس داشته باشی یعنی از دیروز تا الان هیچ پیشرفتی نکردی. انصافا بنویس 🙂
حرفت خیلی خوب بود!
اول کاره و کمالگرام یا شایدم کاملگرام!
انصافا مینویسم 🙂