بازاریابی محتوا را بازاریابیای تعریف میکنند که از طریق محتوا رخ میدهد. به نظر من اگر چه این پیش فرض غلط نیست اما تنها بازاریابی محتوا نیست که از محتوا برای بازاریابی استفاده میکند. تقریبا تمامی انواع بازاریابی حتی شیوههای سنتی آن، از محتوا برای بازاریابی استفاده کرده و میکنند. به عبارت دیگر واژه بازاریابی و محتوا همیشه همراه هم بوده و خواهند بود.
به همین دلیل مرز مشخصی بین بازاریابی محتوا و بازاریابی سنتی نمیتوان تصور شد.
به اعتقاد من، این دو، دو سر یک طیف هستند که سه شاخص یعنی ایجاد ارزش برای مشتری، دوام و پایداری بازاریابی، میزان ارتباط با برند و محصول هستند که تعیین میکنند بازاریابی در کجای این طیف قرار دارد.
• ایجاد ارزش برای مشتری: به میزانی که بازاریابی به سمت ایجاد ارزش بیشتر برای مشتری و مصرفکننده برود. بازاریابی به سمت بازاریابی محتوا سوق پیدا میکند.
• دوام و پایداری: هر چقدر بازاریابی دائمیتر و بخش ثابتی از فعالیتهای شرکت باشد. بازاریابی به سمت بازاریابی محتوا حرکت میکند.
• میزان ارتباط با برند و محصول: به میزانی که بازاریابی از محصول فاصله بگیرد. و به جای تبلیغ محصول و برند به فکر مشتری باشد. و به عبارت بهتر هر چه بازاریابی غیر مستقیمتر باشد به سمت بازاریابی محتوا حرکت خواهد کرد.
میتوان گفت که تمامی انواع بازاریابی مثل: بازاریابی دیجیتال، بازاریابی شبکههای اجتماعی، بازاریابی درونگرا و… جایی در میان این طیف قرار دارند. به عنوان مثال اکانت اینستاگرام دیجیاستایل را میتوان نمونهای از بازاریابی که به بازاریابی سنتی و تبلیغات نزدیکتر است دانست. چون محتوا دقیقا همان محتوای سنتی است که در بستری متفاوت تجلی یافته. یعنی علاوه بر اینکه ارزشی برای مخاطب ایجاد نمیکند، همچنین بسیار وابسته به محصول و برند است.
اما شاید اکانت ردبول را بتوان به سمت بازاریابی محتوا بیشتر سوق داد. چون به طور مستقیم محصول را تبلیغ نمیکند. و همچنین با انتشار کلیپهای جذاب و دیدنی نوعی هیجان و علاقه در مخاطب ایجاد میکند که میتوان آن را نوعی ارزش برای مخاطب تلقی کرد.
از نظر من، بستر و رسانه به طور مستقیم در تعیین نوع بازاریابی نقشی ایفا نمیکنند. مثلا از همان رسانههای کاغذی(به عنوان نمونه جان دیر)، تلویزیون و شاید حتی بیلبورد هم بتوان به عنوان رسانهای برای بازاریابی محتوا استفاده کرد اما هزینههای که به شرکت تحمیل میشود (چون یکی از شاخصها، دائمی و با ثبات بودن بازاریابی بود) به طور غیر مستقیم باعث میشود که نتوان از این بسترها برای بازاریابی محتوا استفاده کرد. به همین دلیل وبسایتها و همچنین رسانههای اجتماعی مکانی کم هزینهتر، مناسبتر و انعطافپذیرتر برای این نوع بازاریابی بشمار میرود. و البته عکس این قضیه هم صادق است و ممکن است در این بسترها(رسانههای اجتماعی و وبسایتها)، بازاریابی به همان شکل سنتی اتفاق افتد.