از ساعت ۵ صبح شروع کردم به خوندن کتاب گفتگوهای تنهایی شریعتی تا الان که تقریبا ساعت هفت صبحه. رسیدم به این شعر و واقعا لذت بردم. مخصوص قسمت بولد شده. حیفم اومد اینجا ننویسمش.
من چیستم؟
افسانهای خموش در آغوش صد فریب
گرد فریب خوردهای از عشوهی نسیم
خشمی که خفته در پس هر درد خندهای
رازی نهفته در دل شبهای جنگلی…
من چیستم؟
فریادهای خشم به زنجیر بستهای…
بهت نگاه خاطرهآمیز یک جنون
زهری چکیده از بن دندان صد امید
دشنام پست قحبهی بدکار روزگار
من چیستم؟
برجا ز کاروان سبکبار آرزو
خاکستری براه
گم کرده مرغ دربدری راه آشیان
اندر شب سیاه
من چیستم؟
یک لکهای ز ننگ به دامان زندگی
وز ننگ زندگانی آلوده به دامنی
یک ضجهی شکسته به حلقوم بیکسی
راز نگفتهای و سرود نخواندهای
من چیستم؟
لبخند پر ملامت پائیزی غروب
در جستجوی شب…
یک شبنم فتاده به چنگ شب حیات
گمنام و بی نشان
در آرزوی سر زدن آفتاب مرگ