امروز یکی از دوستانم که میدانست وبلاگ مینویسم، آدرس وبلاگم را پرسید و من طبق معمول همیشه به او نگفتم. بعد از کمی اصرار به او گفتم چرا اسمم را سرچ نمیکنی؟ با جستجوی اسمم آدرس را پیدا کرد. لازم به ذکر است که این دوست من از خورهها و فعالان توییتر است.
بعد از ورود به سایت، رفتارش خیلی برایم جالب و تعجب برانگیز بود. نگاهی به تیتر انداخت، خط اول را خواند و یک راست اسکرول کرد پایین و بر روی دکمه لایک کلیک کرد.
علی کریمی در پست توئیتهای گذری حرف جالبی نوشته بود که من بخشی از آن را باز مینویسم
« کسی که از یک ابزار استفاده میکنه میشه عین اون ابزار. اونهایی که زیاد تلویزیون میبیند میشن آدمهای تلویزیونی. کسانی که زیاد کتاب میخونن میشن آدمهای کتابی. یک عده میشه آدمهای تلگرامی یا آدمهای اینستاگرامی یا آدمهای تحت وب »
ضمن اینکه حرف علی را کاملا قبول دارم اما دوست داشتم آن را به طرز دیگری بیان کنم.
هر کسی از یک ابزار و رسانه بیش از ابزارها و رسانههای دیگر استفاده کند، توسط همان رسانه کالیبره میشود، و به نوعی شبیه همان رسانه و ابزار
برگردیم به قضیه دوستم
دوست من توسط توییتر کالیبره شده است. و در محیطهایی هم که شبیه توییتر نیست، همان رفتاری را دارد که در آنجا داشته. او تا به امروز تعداد کارکترهایی که میخوانده و دکمه لایک را فشار میداده ۱۴۰ یا ۲۸۰ بوده است. این موضوع باعث میشود که وقتی میخواهد پست من را هم بخواند بعد از خواندن کارکترهایی در همان حدود به سراغ دکمه لایک برود.
حالا شاید بهتر بفهمیم که چرا کسانی که بیشتر در شبکههای اجتماعی هستند. کمتر میتوانند وبلاگ بخوانند و به همین ترتیب کسانی که بیشتر وبلاگ میخوانند اگر چه میتوانند پستهای شبکههای اجتماعی را بخوانند اما در خواندن کتاب به مشکل میخورند.
البته به نظر من این موضوع صرفا به خواندن محدود نمیشود. مثلا کسی که از توییتر استفاده میکند. توییتری زندگی میکند، توییتری لذت میبرد، توییتری فکر میکند، توییتری به مسائل نگاه میکند، توییتری غذا میخورد، توییتری تفریح میکند، رابطش توییتری است، دوست داشتنش توییتری است و توییتری به محیطش توجه میکند. در مقابل آنها اما کسانی هستند که کتاب میخوانند.
پینوشت ۱: کلمه کالیبره را خیلی دوست دارم و معمولا آن را در گفتگوهای روزانه هم به کار میبرم و به همین دلیل از محمدرضا شعبانعلی که اولین بار او بود که با مفهوم آن مرا آشنا کرد، سپاسگزارم
پی نوشت ۲: یکی از دلایلی که آدرس وبلاگم را به هیچیک از دوستانم نمیدهم همین کالیبره نشدن آنهاست. به نظرم کسی که کالیبره شده باشد خودش وقت میگذارد و آدرس آن را پیدا میکند و از من نمیپرسد.
چرا توییتری انتقاد میکنی
حسین جان
کاش وقت گذاشتی بودی و پستی که نوشته بودم رو درست و با دقت میخوندی. قصد من اصلا انتقاد یا حتی چیزی شبیه به اون نبود. صرفا نظرم رو بدون اینکه حتی تاکیدی به درست بودنش داشته باشم بیان کردم.
البته باز هم به نظرم نوع دیدگاه تو از همون نظرات سطحی و نپختهی توییتری بود و مطمنا هر مخاطب دیگری هم که به اینجا بیاد این موضوع رو سریع متوجه میشه.
باهات موافقم. من الان تقریبا همه چیز و همه کس رو در قالب یه پست وبلاگ میبینم.
از همون اول هم با متنهای طولانی بیشتر حال میکردم. اینستا رو هم دوست نداشتم از ابتدا. الان بین رفقا به هرکس میگم اینستا ندارم فکر میکنن تازه از جنگل فرار کردم و نمیدونم این چیزا چیه😁 البته n تا اکانت اینستا دارم ولی مدلش باهام جور نیست حوصلهم نمیشه پست بذارم.
پسنویس: مگه دبیرستان ریاضی نخوندی؟ چطور نمیدونستی کالیبره یعنی چی؟ تو آزمایشگاه از این کلمه زیاد استفاده میکنن که …
در جواب پسنویس: اگه اشتباه نکنم توی پست نوشته بودم با مفهوم کالیبره شدن. وگرنه کالبیره و کالیبره کردن رو خودم بارها و بارها توی آزمایشگاه انجام دادم. به نظرم بین معنی تا مفهوم زمین تا آسمون فرقه.
محمد رضا باعث شد این کلمه که برای من بیشتر جنبه فیزیکی و علمی داشت وارد گفتگوی روزانم بشه.
با توجه با کامنتهای متممت حدس زدم که درسهایی مهارت یادگیری رو نخوندی. کاش وقت کنی و سر فرصت، بخونی و تمریناشو انجام بدی.