پیش نوشت: قبل از شروع بحث باید بگویم که بیشتر مطالبی که در دسته استراتژی و بازاریابی محتوا مینویسم؛ نه علمی است و نه تست شده. ایدهی آنها اغلب حین خواندن کتابهایی که اتفاقا اکثرشان هیچ ربطی به این موضوع ندارد شکل گرفته است.
همانطور که میدانید یکی از موضوعات مورد توجه گوگل برای رتبهبندی سایتها در سرچ یا همان SEO اطمینان حاصل کردن از اورجینال بودن محتواست. این که محتوا را از جایی کپی نکرده باشیم، و در عین حال محتوایی تولید و ایجاد کرده باشیم که برای مخاطب جذاب و با ارزش باشد، برای خیلی از کسانی که در وب مینویسند (حتی در حد یک وبلاگ شخصی) یک دغدغه است . و مسلما خود من هم از این قاعده مسثنی نیستم.
نیکلاس کار در کتاب کم عمقها (اینترنت با مغز ما چه میکند؟) پندی از سنکای رومی را آورده که عینا آن را نقل میکنم.
« باید از زنبوران پیروی کنیم و باید هر آنچه را که از مطالعه گوناگونمان گرد میآوریم، در کابینهای منفک نگاه داریم؛ زیرا آنچه که جداگانه نگاه داشته شود، بهتر حفظ میشود. زان پس باید، با به کار بستن هشیارانه تمام منابعمان از استعدادهای درونی خویش، همهی شهدهای گوناگونی که چشیدهایم، در هم آمیزیم، به گونهای که حتی اگر خاستگاهش هم آشکار باشد، با آن طعمی که در اصل داشته به کل متفاوت بنماید.»
اگر چه سنکا این پند را برای توصیف نقش بنیادین حافظه در مطالعه و تفکر به کار بسته بود. اما برای تولید محتوا نیز بسیار کاربردی و مربوط است. محتوا باید رنگ و بوی نویسندهاش را داشته باشد. محتوا باید سوپی خوشمزه از منابع مختلف باشد که با عصاره نویسنده در هم آمیخته شده نه غذایی آماده از یک مقاله یا کتاب که صرفا ترجمه شده. و شاید بهتر باشد جمله سنکا را اینطور بازنویسی کنم. محتوا باید به گونهای باشد که حتی اگر خواستگاهش هم آشکار بود. با آن طعمی که در اصل داشته به کلی متفاوت باشد.
برای تولید محتوای اورجینال تنها کافی است منابع و اطلاعات ارزشمندی را که در مغز خود دسته بندی کردهایم، در پیش روی خود بگذاریم. و یکی یکی به یکدیگر اضافه کنیم. تا خوراکی مقوی و با ارزش برای مخاطب تولید کنیم. اگر چه مسلما در ابتدای کار ممکن است خوراکمان عیب و ایراداتی داشته باشد. شاید هم کمی بد مزه باشد اما به مرور بهتر و با کیفیتتر خواهد شد و فراموش نکنیم دست پخت خودمان هر چه باشد از غذای آماده و سرد بهتر خواهد بود.
به نظرم حرفای محمدرضا شعبانعلی در جواب سمانه میتواند آموزنده باشد.
محمدصادق عزیز
چقدر به موقع نوشتی. به موقع رو برای خودم میگم چون امروز که داشتم توی وبلاگم مینوشتم، بیشتر از همیشه دغدغۀ محتوای مناسب رو داشتم که با این نوشتۀ تو، خیالم راحت شد که چندان راه رو اشتباه نرفتهام.
تو گویی کائنات دست به دست هم داده بودند تا امروز من به این مسایل فکر کنم و تو دوست خوبم در مورد آن بنویسی.
راستی، قلم خیلی خوبی داری و ممنونم که این تجربه رو به اشتراک گذاشتی.
پیگیر نوشتههای خوبت هستم و امیدوارم بتونم ازت مطالب زیادی یاد بگیرم.
سلام سینا جان
خوشحالم که مطلبی که نوشتم به دردت خورده. کلا عقیده من اینکه پیشنیاز وبلاگ نویسی مطالعهی پیوسته و مداوم در زمینهای که دوست داری هست.
راستی برای منم خیلی پیش اومده که وقتی دارم به یه موضوع فک میکنم یهو یه مطلب در موردش پیدا میکنم. به قول تو گویی کائنات دست به دست هم میدن
برات آرزوی موفقیت میکنم