پیشنوشت: در همین ابتدای کار باید بگویم که گمان نمیکنم در این قسمت هم بتوانم به بحث اصلی در مورد تاریخچه خط و نوشتار بپردازم و این پست صرفا مقدمهای خواهد بود برای مهیا کردن فضا برای بحث اصلی
مقدمه
مطمنا بحث پیدایش خط و نوشتار موضوع مهمی است از این رو که به طور مستقیم بر روی روند زندگی جوامع و همچنین فرهنگ آنها تاثیر گذار بوده است. به هر حال خط نیز مانند هر تکنولوژی دیگری و یکی از مهترین آنها بر روی شکلگیری چیزی که امروز هستیم موثر بوده است. فراموش نکنیم که خط و نوشتار نیز فقط داری جنبههای مثبت نیست. و اگر بخواهیم نگاه درستی به آن داشته باشیم باید همه جانبه به آن نگاه کنیم.
رابینسون در کتاب خود قضیه را این طور بیان میکند که نوشتار علاوه بر بیان حیقیقت، آموزش و ارتقای اذهان مردم، برای بیان دروغ، ریشخند و سوء استفاده نیز به کار برده میشود. و داستانی را بیان میکند که متن کاملتر آن را از کتاب تکنوپولی نوشته نیل پستمن اینجا میآورم.
افلاطون در یکی از آثار خود به نام فایدروس داستانی را دربارهی یکی از پادشاهان مصر علیا به نام تاموس نقل میکند که به شرح زیر است.
« روزی یکی از خدایان به نام تئوت نزد تاموس مهمان بود . تئوت صاحب اختراعات و دانشهای بیشماری بود، از جمله اعداد، علم حساب، هندسه، نجوم و کتابت. او اختراعات خود را به شاه عرضه داشته و از او میخواهد که مصریان را با این اختراعات آشنا ساخته و آنان را بهرمند کند.» سپس چنین ادامه میدهد که:« تاموس دربارهی هر کدام از این اختراعات سئوال میکرد و بسته به پاسخی که از تئوت دربارهی فواید و کاربرد هر کدام میشنید، بر اساس استنباط خود که کدام را مفید و یا مضر تشخیص میداد، وی را تمجید و یا سرزنش میکرد. تا این که موضوع به کتابت و اختراع حروف رسید. او به شاه گفت: این هنر و فن خرد مصریان را بهبود بخشیده و قدرت حافظهی آنان نیز به وسیله این حروف افزوده خواهد شد. چه مهمترین کاربرد این حروف کمک به یادآوری اندوختههای ذهنی است. شاه در پاسخ گفت: ای تئوت هنر آفرین! فردی لازم است تا خواص آنچه را که آفریدهای روشن سازد ولی شخص دیگری نیز لازم است که فواید مضرات آفریدههای تو را برای کسانی که از آن استفاده میکنند گوشزد نماید. حتی خود تو به عنوان پدر و خالق حروف نتیجهای را که از فراگیری آن حروف بیان کردی خلاف فایدهای است که از آن برشمردی.
این حروف ذهن آموزنده را بیشتر به طرف فراموشی سوق میدهد. زیرا اعتماد و اتکاء به این وسیله، که از خارج باعث یادآوری و به خاطر آوردن محفوظات است، نیروی درونی خلاقهی دماغی او را که مایهی اصلی قدرت حافظه است میکاهد و کم کم از بین میبرد. آنچه تو اختراع کردهای در حقیقت برای تقویت حافظه نیست، بلکه وسیلهای است برای حفظ یک خاطره. و آنجا که میگویی به کمک این حروف صاحب خرد و شعور برتر میشوند، در حقیقت سرابی را نشان میدهی بدون آنکه به آبی دسترسی باشد. چه زمانی که آنان مطالبی را میبینند، بدون آن که آنها را آموخته باشند، خیال میکنند جزو دانایان هستند درحالی که نادانانی هستند که برای اجتماع نکبت میآفرینند و این در شرایطی است که خود را خردمند و صاحب شعور میدانند.»
قصدم از این مقدمه و این داستان ایجاد فضایی بود تا به اهمیت نوشتار و جنبههای مثبت و منفی آن پی ببریم. کافی است به اطراف خودمان و کارهای روزمرهخود نگاه کنیم تا بفهمیم که زندگیمان چقدر وابسته و درگیر با این اختراع انتزاعی است. کافی است به کلمهای مانند کوه توجه کنید. چطور توانستیم چیزی به آن عظمت را در چیزی به این کوچکی جای دهیم طوری که با نوشتن این کلمه آن کوه را متصور شویم. ما گاهی حتی با خواندن یک نوشته از ظرف زمان و مکان نیز خارج میشویم که لااقل برای من یکی از هیجان انگیزترین دلایلی بود که باعث شد به دنبال تاریخچهی آن بروم.
در پست بعدی در مورد دلایل و تاریخچهی شکلگیری نظامهاش نوشتاری صحبت خواهم کرد.