حرفهایی که در ادامه میزنم صرفا به عنوان یک مخاطب شبکههای اجتماعی است و روی سخنم با کسانی است که در شبکههای اجتماعی از قسمت بیوگرافی و دربارهی من گرفته تا پست و استوری و هشتگ و حتی کامنتها را انگلیسی مینویسند.
نمیدانم این اپیدمی از کجا و به چه منظور شروع شده اما امروز میبینم که نه تنها افراد بلکه حتی کسبوکارها هم برای موجه جلوه دادن خود در شبکههای اجتماعی انگلیسی مینویسند.
به نظرم این رفتار فقط در دو حالت قابل توجیه است.
۱- یا مخاطبان ما انگلیسی زبان باشند یا حداقل بیشتران
۲- قصد یادگیری زبان انگلیسی داشته باشیم و برای تمرین اینکار را انجام میدهیم (که در این صورت هم باید به صراحت به مخاطبان گفته شود)
در غیر این دو حالت، انگلیسی نوشتن برای مخاطبی که فارسی را بهتر از انگلیسی میفهمد اگر نگویم کار مزخرفی است حداقل حرفهای نیست.
به نظرم هنر ما در هر جایگاه و شغلی که هستیم این است که تا جای ممکن به مخاطب کمک کنیم تا مطالب را بهتر و بیشتر بفهمد و معیار ما برای این کار باید نادانترین شخص آن گروه باشد. یعنی مطالب و زبان را آنقدر ساده کنیم تا آن شخص هم از مخاطب ما بودن خوشحال و راضی باشد. نمیتوانم باور کنم که مخاطب فارسی زبانی، انگلیسی را بهتر از فارسی بفهمد.
این حرفم را صرفا به عنوان یک دردل تلقی کنید. حتی اگر یک مطلب یا جملهی جالب انگلیسی را جایی دیدیم و قصد کردیم با مخاطبانمان به اشتراک بگذاریم چه بهتر است به صورت کامنت یا کپشن یا هر چیز دیگری کمی فارسی در مورد آن بنویسم.
باور کنید نه فارسی نوشتن نشانهی بیسوادی است و نه انگلیسی نوشتن نشانهی باسوادی. بسته به این که جامعه هدف و مخاطبان ما چه کسانی هستند باید زبان نوشتن را تعیین کنیم.
پس برای مخاطب احترام قائل باشیم.
# فارسی ـ بنویسیم
خیلی خوب بود، این پست رو دوست داشتم.
بنده هم که مشغول کار آموزشی هستم، بارها این بند رو مطرح کردم(به نظرم هنر ما در هر جایگاه و شغلی که هستیم این است که تا جای ممکن به مخاطب کمک کنیم تا مطالب را بهتر و بیشتر بفهمد و معیار ما برای این کار باید نادانترین شخص آن گروه باشد). لذا مباحث آموزشی رو تا جای ممکن ساده میکنیم و به مخاطبمون عرضه میکنیم. نکته قابل توجه اینکه به هفت زبان دنیا در حال فعالیت هستیم و در هر زبان، برای مخاطبان اون زبان این اصل رو رعایت میکنیم.
موفق باشید
حسن جان این که گفتی توی حوزهی آموزش هستم منو یاد یه خاطره از همین جنس انداخت. یکی دو سال پیش بود سر کلاس استادی بودیم که تقریبا انگلیسی صحبت میکرد، البته لابهلای صحبتاش کمی هم فارسی میگفت. بچهها هم به تبعیت از ایشون هر چی انگلیسی بلد بودند رو میکردن. تا جایی که حتی کلماتی هم که معنای دقیق فارسی داشت رو انگلیسی میگفتن.
دانشجوی دکترایی هم در بین ما بود که حل تمرین درس بود. پایان یکی از کلاسها همین دانشجو ما رو نگه داشت و بهمون گفت: بچهها درسته که شاید همه انگلیسیشون خوب باشه . اما ما در درجه اول فارسی زبانیم، بهتره سعی کنیم که تا جای ممکن سر کلاس فارسی صحبت کنیم و تلاش کنیم استاد رو هم به این سمت ببریم تا بتونیم ترجمه اصطلاحات انگلیسی رو بهتر و بیشتر یاد بگیریم. ( متوجه شده بود که بعضی از بچهها از جمله خود من انگلیسیشون در حدی نیست که بتونن به طور کامل حرفهای استاد رو بفهمن)
اگر چه من از استاد اون درس چیزی یاد نگرفتم ولی این خاطره و این حرفهای بودن از دانشجوی دکترا که خودش بهتر از استاد و تمام دانشجوها انگلیسی رو بلد بود، همیشه در ذهنم میمونه